پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ!
پس:
این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:)
تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)

بایگانی

۵۰۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پرنده ی سفید» ثبت شده است

از صبح تا حالا بی اغراق بالای 50 تا وبلاگ رو نگاه کردم دنبال پست... (امروز قرار بود بلاگفا رو بگردم) اما دریغ از یه نوشته ی خوب... واقعا وبلاگستان را چه شده است؟!!!!!
یه کم دل به کار بدید بابا :|
  • یاسمین پرنده ی سفید

شاید این یکی از ایرادات من باشه... اما من گاهی رو چیزای خیلی ریز حساسیت به خرج میدم و بهشون زیادی توجه میکنم. مثلا جدیدا فهمیدم وقتی پست جالبی رو تو صفحات اجتماعی میبینم و میخوام با دیگران به اشتراکشون بذارم... این که کسی رو چقدر دوست داشته باشم باعث میشه پستای بیشتری رو باهاش به اشتراک بذارم... و از طرفی اگه از شخصی یا جمعی دلخور باشم، کمتر و کمتر و کمتر چیزایی که برام جالب بوده رو باهاش قسمت میکنم...

(البته بگذریم از سلیقه ها... که مثلا میدونم فلانی از این پست احتمالا خوشش میاد یا نمیاد)

شمام اینطوری هستید؟:)

  • یاسمین پرنده ی سفید

اون چند ثانیه ی جهنمی... که دیدم برعکس همیشه آنتایم نرسید... وقتی دیدم از دیروز گوشیشو چک نکرده... اون چند ثانیه ی جهنمی که به خودم گفتم سابقه نداشت بی خبر جایی بره و یادش بره منتظرشم.... اون چند ثانیه جهنمی تا زمانی که گوشیشو جواب داد و گفت: "بابا جون چند دیقه دیگه میرسم"... برام مثل چند ماه گذشت و هزار و یک جور فکر از سرم رد شد...

خدا نخواد که حالا حالاها شما دو تا رو نداشته باشم... که فقط خدا میدونه تو اون چند ثانیه ی جهنمی چی به من گذشت....

  • یاسمین پرنده ی سفید

قدیما منم مثل دیگران میگفتم: پسرا باید برن سربازی، بد و خوب رو بچشن تا خیلی چیزا دستشون بیاد...

اما وقتی اول از همه پسر دایی ام و بعد داداشم و بعد یکی یکی کسایی که برام عزیز بودن رفتن سربازی... تازه فهمیدم دلنگرانی یعنی چی... تازه فهمیدم چرا خانواده ها انقدر غصه میخورن واسه بچه هاشون که قراره بزرگ بشن و برن سربازی....

هفته پیش خبر اون تصادف لعنتی خیلی حالمو بد کرد. حتی تصور این که جای خواهر یکی از اون سربازا باشم روحمو خراش میداد... تصور حال پدر و از اون بیشتر مادراشون که اصلا فراتر از حد تصور منه.... از دست دادن عزیز هرطوری که باشه سخته... اما وقتی به این فکر میکنی که چاره ای جز اونجا بودن نداشته... همه چیز تلختر میشه...


تازه تازه از شک اون در می اومدم که خبر کشته شدن سه محیط بان در سه روز متوالی به گوشم خورد.... نمیتونم بفهمم چطور آدما میتونن انقدر سنگدل باشن... یعنی اون شکارچی حتی یک لحظه به این فکر نکرد که یه زن تو خونه چشم به راه شوهرشه... یا یه بچه تمام ذوقش به لحظه ایه که پدرش برمیگرده خونه؟

ما آدما... گاهی چقدر میتونیم بد باشیم.... خدایا نذار قلبامون هیچوقت اونقدر سیاه شه که انسانیت یادمون بره... خودت هوای قلبامونو داشته باش!

  • یاسمین پرنده ی سفید

سری دوم خبرهای هفتگی رادیو بلاگیها منتشر شد. این خبرها طنزه. هدف اصلی ما هم از هر چیزی بیشتر این بوده که دوباره برای برگردوندن شور و شوق به بلاگستان تلاش کنیم. ما داریم سعیمون رو میکنیم شما هم حمایتمون کنید تا با انرژی بیشتر تلاش کنیم. نشستن خنده روی لبای شما آرزوی قلبی و همیشگی ماست :)


سوژه های خبری این هفته :

مستر نیما|زنی درفرودگاه| عروسک چوبیاتاق دلمآزیتامهشادبانوی رنسانسی|ساکن خیابان 197660 | مترسک

دانلود فایل صوتی | کانال تلگرام رادیوبلاگیها |اینستاگرام رادیوبلاگیها | وبلاگ رادیو بلاگیها

گویندگان خبرهای این هفته : صبا : روی خط استوا | محسن : آقای بنفش | سمانه : اتاق دلم

خبرسازان این هفته: ثریا، صبا، سمانه، حامد، شاهزاده شب، آقای بنفش، سکوت، الانور,  مجید ساکن خیابان نوزدهم،  مرتضی نفرهفتم، سحر بانوی خیال, ندا و الکی خوش و خودم

  • یاسمین پرنده ی سفید

آگهی دادیم: به یک نفر حسابدار مسلط به هلو نیازمندیم. بین اون همه آدمی که اساسا سابقه کار نداشتن و با اعتماد به نفس اومدن برا مصاحبه. یه بنده خدایی پیدا شد که معلوم بود کاربلده اما با هلو کار نکرده. بهش گفتیم ساعت کار شنبه تا چهارشنبه ۸تا۴ پنجشنبه ها ۸تا ۱۲ گفت باشه و من حتی اگه لازم باشه کلاس خصوصی هم برا هلو میرم.

عرض شود که امروز تشریف آوردن برای کار و بعد از یک جلسه چند ساعته توضیحات کامل در مورد هلو و نحوه ی کار شرکت میگه: فقط من پنجشنبه ها نمیتونم بیاما. مدیریت قبول میکنه؟

من: :||

هیچی دیگه... بنده خدا راست میگفت... هلو رو خصوصی آموزش دید در حد رفع نیاز طی یک جلسه ی فشرده ی رایگان:/

بعد من ناراحت بودم که چرا تو شرکت قبل کسی کار رو به من تحویل نداده بود. خب حق داشتن والا:/ مردم ماشالا خیلی زرنگن:/

  • یاسمین پرنده ی سفید

از سر کار خسته خودمو برای کاری به ونک رسوندم. موقع برگشت تو صف تاکسی های خطی وایساده بودم. خانومی که کنارم وایساده بود گفت: شما بفرمایید... ماشین یه جای خالی داره. ما دونفریم.

ناخودآگاه یه لبخند بزرگ نشست رو لبم. خانومه خنده اش گرفت و گفت: چه خوشحال شدی! همونطور که در تاکسیی رو باز می کردم و سعی می کردم صورت خسته امو با یه لبخند بزرگ بپوشونم گفتم: آره :) دارم می رم خونه!

نشستم تو ماشین و با خودم فکر کردم: خدا رو شکر که هنوز خونه برام جایی برای رسیدن به آرامشه :)

  • یاسمین پرنده ی سفید

یه وقتا هست فرار می کنی... نه از چیزی که هست... از چیزی که می ترسی پیش بیاد... هر چی میگذره بیشتر می ترسی از این که ترسهات واقعی میشن... یه وقتا فرار می کنی چون ندیدن و نشنیدن و نگفتن و نفهمیدن بهترین راهه...

+بی ربطه... اما برام جالب بود :)

  • یاسمین پرنده ی سفید

بعد از بررسی های زیاد و بحث و گفتگوهای فراوان در بین دوستان زحمت کش بخش طنز پشت صحنه رادیو بلاگیها. اولین بخش خبری در کانال رادیو بلاگیها منتشر شد.

ضمن تشکر از همه ی بچه های پشت صحنه ی رادیو بلاگیها، به خصوصخبرسازان این هفته: ثریا ی نازنین، صبا، سمانه، حامد، شاهزاده شب، آقای بنفش، سکوت، مجید ساکن خیابان نوزدهم، مرتضی نفرهفتم، الکی خوش شما رو به شنیدن اولین بخش خبری دعوت میکنم :)

گویندگان خبرهای این هفته : حامد : جوون دهه شصتی سمانه : اتاق دلم | یاسمین : پرنده ی سفید


امیدوارم لذت ببرید و همراهمون باشید.

+ وبلاگ رادیو بلاگیها 

سوژه های خبری این هفته :

شباهنگ|کج نویس|دکتر میم|پرنده سفید|هولدن|قناری معدن| زندگی طبق معمول

دانلود فایل صوتی

لینک عکس



 وبلاگ رادیو بلاگیها کانال تلگرام رادیو بلاگیها | صفحه ی اینستاگرام رادیو بلاگیها

  • یاسمین پرنده ی سفید

دوستان عزیزم وبلاگ رادیو بلاگیها هم راه افتاد ، هم برای داشتن ارتباط راحت تر و هم برای اون دسته از دوستانی که به تلگرام دسترسی ندارن . هدف ما از اول این بود که دست مخاطب رو از شبکه های اجتماعی بگیریم و بکشونیمش به دنیایی که برای ماها خیلی جذابه . نمیتونم بگم چقدر موفق بودیم اما میتونم بگم همه ی تلاشمون رو میکنیم ، با قدرت ، بدون خستگی ، به عشق وبلاگنویسی ، و خب البته به لطف حمایت شما  :)



خوشحال میشیم اگر در صورت تمایل کانال و وبلاگ رادیو بلاگیها رو معرفی کنید به دوستانتون :)
نکته ی آخر هم اینکه این فعالیت متعلق به همه ی وبلاگنویسهاس و ما خیلی خیلی خوشحال میشیم اگر به جمع ما بپیوندید ، اگر دوست داشتید به هر نحوی توی این فعالیت شرکت کنید و یا انتقاد و پیشنهادی داشتید از طریق نظرات وبلاگ با ما در تماس باشید .


+متن این پست عینا از وبلاگ آقای بنفش کپی شده است :)
  • یاسمین پرنده ی سفید