از بچگی به ما یاد دادن. وقتی می خوای بری سفر؛ به خصوص برای زیارت؛ لازمه که از کسایی که میشناسی و میشناسنت حلالیت بگیری. الانم نزدیک اربعینیم و تب و تاب سفر کربلا داغه.
گاهی انگار ما آدما یادمون میره که مثل حلقه های زنجیر به هم وصلیم! مشتری خوش حساب ما؛ چک سومش هم که رقم کمی نبوده برگشت خورده. امروز که باهاش حرف میزدم سر درد دلش باز شده که جدا از یکی از مشتری های خوبش که فوت کرده و طلب این بنده خدا افتاده به ورثه و اون بندگان خدا هم گیرِ انحصار و وراثتن... تا اینجای ماجرا از دست و بال بندگان خدا خارجه... اما
یه عده از مشتریای این آقا که بهش بدهکار بودن تشریف بردن کربلا. چکاشون پاس نشده بنابراین حساب مشتری ما هم پر نشده و چک هایی که دست ما داشتن هم پاس نشده و از این طرف ما هم باید به جای دیگه ای پول بدیم که نباید پیششون بدقول بشیم و مطمئن باشید که این داستان ادامه داره!
می خوام بگم... هر کار کوچیک ما می تونه کلی رو زندگی اطرافیانمون تاثیر بذاره. می خوام بگم خدا خودش میگه من از حق خودم میگذرم اما از حق الناس نه. می خوام بگم اگه مسافر این راه بره و به هر دلیلی نتونه برگرده تکلیف چیه؟ می خوام بگم میخوای بری زیارت؟ باشه. زیارتت قبول، ما هم به اعتقاداتت احترام میذاریم. اما مومن... لااقل حسابتو صاف کن و برو. زیارت قبول...
- ۰ نظر
- ۱۶ آبان ۹۶ ، ۱۳:۳۸