پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ!
پس:
این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:)
تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)

بایگانی

۸۵ مطلب با موضوع «حرف حساب» ثبت شده است

گفتن جمله ی "دوستت دارم" یکی از سخت ترین کارای دنیاس... به خصوص وقتی نمیدونی تا کی می مونه...

شاید واسه همینه که پاش که بیفته راحت میتونی به مادر، پدر، خواهر یا برادرت بگی که دوسشون داری... اما واسه دیگران به این راحتی نیست.

نمیدونم بعضیا چطور میتونن به راحتی ادعا کنن! چطور واسشون به همین راحتیه؟! "دوستت دارم" حرمت داره...

  • یاسمین پرنده ی سفید

رفتم تو مغازه گفتم میخوام یه مشورت کنم. گفت بفرمایید. گفتم تو قیمت ۸۰۰ ؛ ۹۰۰ تومن شما باشی الجی میخری؛ اچ تی سی یا سامسونگ.

بدون فکر کردن گفت اچ تی سی

گفتم چرا؟ امکانات الجی که خیلی بهتره. من جی۲مینی داشتم خیلی هم راضی بودم.

با اعتماد به نفس گفت: با اچ تی سی کار کردی؟

گفتم چند روزه دارم کار میکنم.

گفت خب هنوز عادت نداری بهش(و همچنان با خونسردی و اعتماد به نفس نگام کرد)

گفتم اصلا قضیه عادت نیست. یه مثال ساده میزنم. دوربین الجی لرزشگیر داره اما اچ تی سی نداره. بارها پیش اومده من پشت فرمون عکس گرفتم اما با این نمیشه.

نگاه کرد و گفت... آره خب... با مٍن ٍمن ادامه داد... بستگی داره چه توقعی از گوشی داشته باشی خب!

گفتم آقا این دیگه یه چیز ساده است.

دوباره قیافه خونسرد گرفت و گفت:ولی سامسونگ این قابلیت رو داره.

گفتم خب پس بین الجی و سامسونگ و اچ تی سی؟

گفت سامسونگ

من: :/

الجی: :(

اچ تی سی: :x


+نتیجه گیری شخصی۱: الجی خوب است. اچ تی سی خر است!

+نتیجه گیری شخصی ۲: وقتی چیزی از روز اول به دلت ننشست نگیرش! حتی اگه همه با اطمینان گفتن خوبه:/

  • یاسمین پرنده ی سفید
میگه: اگه مدرک داشتم شرکت X اون زمان از خداش بود من براشون کار کنم... حقوق خوبی هم می داد اما من با این که کارم خوب بود همیشه چوب مدرک نداشته ام رو خوردم.
میگه: اگه 4سال پیش که وقت سفارت گرفته بودم دقیقا تو همون هفته روابطمون با فلان کشور بد نمی شد... امروز اوضاع زندگیمون خیلی فرق داشت!
میگه: اگه 40 سال پیش که تو اون آزمون استخدامی بالاترین رتبه رو گرفته بودم. اون آقا منو کنار نکشیده بود و نمی گفت که "این سازمان جای آدمایی مثل تو نیست شما اینجا حیف میشی" و پرونده ام رو گم و گور نکرده بود منم امروز مثل X و Y بازنشست شده بودم و زندگیم کلی فرق داشت.
میگه: اگه اون سال پدرم من رو به زور به فلانی شوهر نداده بود؛ این همه سال مجبور نبودم تحملش کنم.
میگه: اگه همون اول که مهاجرت کرده بودم شاید اگه وکیل اولم نمی مُرد تا حالا صدبار کارم درست شده بود.
میگه: اگه پدرم اون سالی که شریکش به اندازه ی پول دوتا آپارتمان سرش کلاه گذاشت, رو حساب فامیلی ازش نگذشته بود و دنبال حق و حقوقش رو می گرفت زندگیمون از این رو به اون رو میشد و این همه سال سختی نمی کشیدیم.
میگه: اگه...

حرفاشون رو گوش می دم... کنار هم می ذارمشون و با خودم فکر می کنم... دنیا پر از این "اگه"هاس... "اگه"هایی که اکثرشون از کنترل ما خارجن... "اگه"هایی که زندگیامون رو از این رو به اون رو می کنن... "اگه"هایی که آدم همیشه با خودش فکر می کنه اگه جور دیگه ای پیش می رفت چی میشد! و چقدر بده آدم همش یاد چیزایی بیفته که همیشه از کنترلش خارج بوده.
  • یاسمین پرنده ی سفید
حرف سیگار کشیدن بود. گفت: چند سال پیش اون موقع ها که 16-17 سالم بود. وقتی بزرگترا یه پسر کم سن و سال رو جایی می دیدن که داره سیگار میکشه دعواش میکردن.
گفت یه روز تو پارک وایساده بودم سیگار میکشیدم. وقتی کسی رد میشد سیگار رو پشتم قایم می کردم. یهو یه آقایی اومد زد پشتم و گفت: اگه کار بدی میکنی؛ پس نکن. اون سیگار رو بنداز دور. اگر هم کار خوبیه پس چرا قایمش میکنی؟ قشنگ بگیر بین دوتا انگشتت و سرت رو بگیر بالا سیگارتو بکش.
گفت: حرفش خیلی قشنگ بود. قشنگ تو ذهنم مونده.
نگاش کردم... یه نگاه به پیپ هایی که می فروختن انداختم و گفتم: معلومه خوب تو ذهنت مونده. از اون روز بود که تصمیم گرفتی قشنگ بگیریش بین دوتا انگشتت و سرت رو بگیری بالا و سیگارتو بکشی؟ :|

سه تایی زدیم زیر خنده و من سعی کردم تمام حرف های تاثیر گذاری رو به خاطر بیارم که از شنیدنشون لذت بردم اما باز کار خودمو کردم!
  • یاسمین پرنده ی سفید
نسل ما... نسلی بود که تحولی در زبان فارسی به پا کرد... جوری که گاهی حتی خودمونم توش می مونیم! جوری شده که واسه استفاده از یه جمله ی ساده هم گاهی صدبار باید حرفتو بسنجی تازه باز هم تضمینی نیست که جمله ات تو زمان خاص دیگه ای معنای متفاوت دیگه ای نداشته باشه! از یه جمله ی کوتاه هزار جور برداشت مختلف میشه داشت... با چند تاکلمه ی ساده میشه تا کجاها رفت...
نسل ما... نسل حرفای رمزی بود! نسل گفتن یه حرف در قالب یه حرف دیگه! این قضیه حتی گاهی خودمون رو هم به چالش میکشه! حتی به دردسر می اندازتمون!

البته خب... این موضوع هم مثل خیلی چیزای دیگه خوبی ها و بدی های خودش رو داشته... مثلا ما می تونیم تو یه جمع دوستانه فقط بگیم "پا" و کلی بخندیم و حتی یاد "دلفین" بیفتیم!!!!! می تونیم بگیم گوش نکن! می تونیم بگیم چشم نخوری! و حسابی بخندیم اما دیگران فقط اینطوری :| نگاهمون کنن!!! می تونیم با "شربت خنک" از خنده دل درد بگیریم! حتی گاهی به خودمون می آییم و می بینیم که کلا واژه نامه ی درون گروهیمون عوض شده! جوری که اگه غریبه ای بینمون بیاد ممکنه هیچی از حرفامون نفهمه! و بیایید اعتراف کنیم که این موضوع گاهی واقعا شیرینه:)

دلم برای فردوسی میسوزه اما... بیا فقط نیمه ی پر لیوان رو ببینیم... بگذریم :)
+تازه این بچه های بعد از نسل ما هم که یه سور (صور یا شاید حتی ثور!!!! :دی) زدن به ما! اینا کلا خودشونم کشف رمز لازم دارن! :))
  • یاسمین پرنده ی سفید

به نقل از یه فیلم برام تعریف می کرد:

بین صفر تا یک؛ بی نهایت عدد وجود داره و خود اعداد از صفر تا بی نهایتن! اندازه ی بی نهایت هر آدمی با بی نهایتِ یه آدم دیگه فرق داره :) مهم اینه بی نهایتِ خودتو پیدا کنی!


+از اون حرفا که بعدها می فهمی "یعنی چی" :)

  • یاسمین پرنده ی سفید
دین کیمن, مخترع سِگوِی, دستگاه دیالیز خونگی و دستگاه تصویه ی آب... میگه: همیشه به بچه ها می گم: کاری رو پیدا کنید که دوستش دارید. چون در اون صورت احساس خوشبختی میکنید. در غیر این صورت فقط خودتون رو گول می زنید.
دین میگه مثل این بود که پدرم هیچوقت نمی خوابید. وقتی که بیدار میشدم می دیدمش که داشت نقاشی میکشید و وقتی می خواستم بخوابم پدرم هنوز داشت نقاشی میکشید. اون هیچوقت مثل پدرای دیگه بعد از کار با ما بازی نمیکرد. یه روز بهش گفتم دلم برات میسوزه که حتی بعد از این که از کار برمیگردی هم باز باید کار کنی! پدرم قلمو رو گذاشت زمین. نگاهم کرد و گفت: دلت برای من نسوزه. من عاشق کارم هستم و از کاری که می کنم لذت می برم! :)

خب... حالا که حرف کیمن شد و اختراع دستگاهتصویه آبش...نکته ی جالب دیگه ای که فهمیدم اینه که 50 درصد بیمارهایی که در دنیا وجود دارن, علت بیماریشون به خاطر نوشیدن آب آشامیدنی آلوده است! یعنی اگه آب آشامیدنی سالم در دست همه ی مردم دنیا باشه, 50درصد بیماری ها کاهش خواهند یافت.
  • یاسمین پرنده ی سفید

حس خوب... یعنی غیر از اعضای خانواده که عزیز دل هستن... هیچ مزاحمی تو خونه نباشه:/ منظورم از مزاحم افرادیه که مخل آسایش هستن!

بعضی وقتا آدم چه چیزای ساده ای رو نداره! بعضی وقتا آدم دلش برا چه چیزای ساده ای تنگ میشه!  یاسر قنبرلوی نازنین.. جایی در کتاب ندیده بانی میفرماید:

"نرسیدن؛ رسیدنِ محض است... آبزی؛ آب را نمیبیند ... هر که در ماه زندگی بکند...رنگ مهتاب را نمی بیند"

این عین حقیقته... گاهی وقتا داشته های ما... آرزوی یه نفر دیگه اس... گاهی وقتا چیزی که "حقِ" یه آدمه... آرزوش میشه... این درس رو چند بار دوره کرده ام:)

قدر لحظه لحظه هاتونو بدونید... قدر آدمایی که دوسشون دارید وامروز کنارتونن:)

  • یاسمین پرنده ی سفید

عمو فیتیله ای های نازنین

من به عنوان یه جوون دهه ی شصت به سهم خودم میخوام بگم روزایی که لبخند رو لبم آوردید و ساعتای بی کاری ِ نسلِ بی تبلت و کامپیوتر ما رو با خوشی پر کردید رو فراموش نکردم و ممنونِ تک تکِ اون ثانیه های خوبی که برامون ساختید هستم.

برای قلبِ مهربونتون ازخدا شادی و آرامش میخوام:) همیشه و همیشه و همیشه سلامت باشید.

  • یاسمین پرنده ی سفید

گفت: "دیروز تا ساعت 7 شب سر کار بودم. انقدر غرق کار بودم که یهو سرم رو آوردم بالا دیدم هوا تاریک شده." برام عجیب بود. از ذهنم گذشت: (کاش منم انقدر از کارایی که انجام می دم لذت می بردم که زمان رو فراموش می کردم) آرزوم رو قورت دادم! با خودم فکر کردم شاید خیلی هم خوب نباشه... پرسیدم: "سختت نیست اینطوری؟" گفت: "نه لذت می برم!" و ادامه داد : "من فکر می کنم خیلی خوشبختم چون هر کاری که انجام می دم رو با لذت انجام می دم. به هر چیزی که نگاه می کنم حس می کنم آخرین باری ه که می بینمش!" و من انگار که کشف بزرگی کرده باشم سر تکون دادم و به خودم گفتم... باید اینو بنویسم. خیلی خوبه که آدم از همه چیز جوری لذت ببره انگار که بار آخریه که داره می بیندش یا انجامش میده :)

  • یاسمین پرنده ی سفید