پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ!
پس:
این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:)
تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)

بایگانی

توی لعنتی که هیچوقت نبودی!

شنبه, ۲۳ شهریور ۱۴۰۴، ۰۸:۰۵ ب.ظ

میتونم... خودم تنها از پس همه چی برمیام... انقدر در میارم که نگران پنچری ماشینم نباشم. سختمه... اما اون تابلوی کوفتی رو بالاخره میتونم تنهایی بزنم به دیوار... وقتی پام میپیچه، خودم میتونم برم دکتر... خودم از پس همه چی تنهایی برمیام...

 

اما این دلیل نمیشه نترکم از غم این که دلم میخواد تو کنارم باشی و نیستی.... هیچوقت نیستی... هیچوقت نبودی... و این جای خالی لعنتیت با هیچکس دیگه پر نمیشه... حتی با خودم! 

  • یاسمین پرنده ی سفید

پرنده ی سفید

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">