خانه ی دوست کجاست؟
دوست!
قبلا اگه کسی ازم میپرسید اولویت زندگیت چطوری؟ جوابش برام ساده بود: من - خانواده - دوستام و درنهایت کارم و بقیه چیزا... این روزا اما دارم شک می کنم! دلم گرفته. از خیلیایی که فکرش رو نمی کردم. خیلیاش به خاطر مشغله های زندگیه.... خیلیاش به خاطر اینه که اکثر دوستام دیگه مجرد نیستن. یه بخشیش واسه فاصله های فیزیکیه.... یه بخشش واسه اینه که همونطور که من دیگه آدم 10 سال قبل نیستم اونا هم نیستن و این ورژن های جدیدمون دیگه نمی تونه کنار هم قرار بگیره.... یه بخشش به خاطر زمانه و فهمیدن این موضوع که آدما اونی که همیشه تو فکر می کردی نیستن... و یه بخشش به خاطر اینه که این روزا زمان خیلی سریع تر از گذشته می گذره...
حسم؟ غم - خشم
دلیلش؟ بلاتکلیفی - سردرگمی - خستگی
من دیگه واقعا نای ادامه دادن ندارم. حس میکنم بدون تجربه ی یه ترومای عجیب و غریب... دارم متلاشی می شم. یه زمانی دلم خوش بود که دوستام رو دارم.... اما الان.... دیگه مطمئن نیستم چی دارم و چی ندارم...