- ۷ نظر
- ۲۲ تیر ۹۸ ، ۱۲:۲۸
چرا یه وقتا هر کاری میکنی حالت خوب نمیشه؟ چرا خوشی ها لحظه ای شدن و غم ها مهمون همیشگی؟
اینجاست که آقاگل میگه: #دیگه_هیچ_جا_رو_درختا_جای_من_نیست_که_برم
2/ یه عده هستن که معمولا تو سن خاصی طرفدارش میشید (مثلا من وقتی سنم بالاتر رفت تازه فهمیدم که هایده خدا بیامرز چی می خونه)
3/ یه عده هستن که از خودشون خوشتون نمی آد اما صداش یا بعضی آهنگاش رو دوست دارید(مثلا من از ستار بدم می اد اما چند تا از آهنگاشو دوست دارم)
4/ یه عده هستن که خودشون یا صداشون رو دوست دارید اما آهنگ خاصی ندارن که شما باهاشون ارتباط برقرار کنید (مثلا برای یه مدت طولانی نیما مسیحا و حمید حامی برای من اینطوری بودن)
5/ یه عده هستن که حس خاصی بهشون ندارید اما بعد از یه خاطره نظرتون عوض میشه... (مثلا من از حمیرا بدم می اد اما آهنگ خاطرات شمالش برام شیرینه)
6/ یه عده هم هستن که اجرای زنده و طرز برخوردشون انقدر خوبه که می تونن باعث بشن بیشتر به کاراشون توجه کنید (مثل همین آقای زندوکیلی)
7/ یه عده هم هستن که دوستشون دارید اما اجرای زنده اشون یه جوری تو ذوق آدم می خوره که ترجیح می دی همیشه همون کارای ضبط شده اشون رو گوش بدی (مثل شهرام شبپره)
خب فکر کنم زیادی حرف زدم فقط #آقای_زندوکیلی از این که آهنگ #ترشرو رو نخوندی خیلی از دستت ناراحتم. این چه وضعیتیه خووو
اگر دستم رسد بر چرخ گردون
از او پرسم که این چون است و آن چون
یکی را میدهی صد ناز و نعمت
یکی را نان جو آلوده در خون
*باباطاهر*
بگو: خدایا! ای مالک همه موجودات! به هر که خواهی حکومت می دهی و از هر که خواهی حکومت را می ستانی، و هر که را خواهی عزت می بخشی و هر که را خواهی خوار و بی مقدار می کنی، هر خیری به دست توست، یقیناً تو بر هر کاری توانایی.(26آل عمران)
شب را در روز در می آوری و روز را در شب در می آوری، و زنده را از مرده بیرون می آوری و مرده را از زنده بیرون می آوری؛ و هر که را بخواهی بی حساب روزی می دهی.(27 آل عمران)
خدایا. حساب تمام نعمت هایی که بهم دادی و بابت تک تکشون ازت ممنونم جدا. اما بگو... چی کم داشتم از کسی که تو بلژیک به دنیا می آد. یا چی کم داشت از من؛ کسی که تو کنگو یا مالاوی به دنیا اومد؟! خدایا... تو بزرگی و قدرتمند و توانا... به من بگو مگه رنگ خون آدمات با هم فرق داره که بینمون فرق می ذاری؟ به من بگو... بگو فرق من چیه با کسی که هم سن منه و پورش سوار میشه یا کسی که هم سنِ منه و تو هفت تا آسمون یه ستاره هم برای خودش نداره؟!
می دونی که می تونم میلیون ها مثال برات بیارم اما می دونم که پیش بنده هات محکوم میشم به حسادت و تو می دونی که جریان چیز دیگه ای ه. به من بگو... شادی هات رو هم سهمیه بندی کردی؟
+کفر نمیگم سوال دارم... یه تریلی محال دارم. تازه داره حالیم میشه چی کاره ام... می چرخم و می چرخونم سیاره ام... تازه دیدم حرف حسابت منم... "زنده یاد حسین پناهی" (بشنوید)
+++عنوان برداشت شده از شعر: اردلان سرفراز- داریوش
آره! من حسودم! حسودی میکنم به تمام کسایی که فهمیدن از زندگیشون و از خودشون چی میخوان. حسودی میکنم به کسایی که راهشونو پیدا کردن و رفتن دنبالش. حسودی میکنم به کسایی که حتی از سختیای کارشون لذت میبرن. تو سختیاش خم میشن اما نمیشکنن. حسودی میکنم به اون لبخندِ عمیقی که رو لبشونه چون کارشونو با علاقه انجام میدن. من حسودی میکنم چون 26 سالمه و سالهاست از وقتی خودمو شناختم فقط یه سوال ذهنمو درگیر کرده؛ این که اگه من به دلیل خاصی به این دنیا اومدم، پس چرا نمیتونم اون دلیل رو پیدا کنم؟ چرا هنوز راهم برام نامشخصه. چرا هیچ کاری به ذهنم نمیرسه که کار من باشه...
که من... خدایا تو میدونی که چقدر از شغلم متنفرم... خسته ام.... خیلی خسته.... سالها ازت کمک خواستم... سالها صدات کردم. کجای این راهو بی راهه اومدم که نشونه هاتو گم کردم خدا؟
تمام عمرم آرزوم فقط شادی و آرامش بود. زیاده طلبیم رو به بزرگیت ببخش اما کمک کن....
+بنویس... یه شب که دلش خیلی گرفته بود...