- ۵ نظر
- ۰۵ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۵۹
یه وقتایی هم هست, آدم بی هوا دلش هوای یه آهنگ قدیمی رو میکنه... آهنگی که سالها قبل آهنگ پس زمینه ی وبسایتی بود که تو نوجوونیم دنبالش می کردم... آهنگی که یه حس عجیب غم و شادی و خاطره رو با هم داره... هر چی فکر می کنم نمی دونم از چی نوشته های اون وبسایت خوشم می اومد... یه وبسایت شخصی بود... روزانه نویسی های یه آدم که نمی شناختمش!
فکر کنم از همونجا بود که به وبلاگ نویسی علاقه پیدا کردم :) فکر کنم اونم فقط یه دونه از پازل بود که نقشش رو تو زندگیم بازی کرد و رفت :)
+گفت: عجیب حس می کنم میزون نیستی. با تعجب نوشتم: نه! خوبم که... یه کم نگران کارای دانشگاهمم. نوشت: امیدوارم فقط به خاطر این چیزا باشه ولی حال دلت خوب باشه. گفتم چیز خاصی نیست که اذیتم کنه... خوبم. مگه عوض شدم؟ نوشت:عوض که خیلی وقته شدی اما از دیروز حس می کنم سرحال نیستی. تعجب کردم. گفتم به نسبت کی عوض شدم؟ گفت از وقتی نرفتی سر کار
کامنت دادم به صمیمی ترین دوستم ازش پرسیدم: من تو این چند وقت که سر کار نمی رم به نظرت عوض شدم؟ نوشت: به نظرم خوشحال تری
حس میکنم یه چیزی این وسط گم شده... دارم به تیکه ی گم شده ام فکر می کنم!
این یه قانونه... سعی کن بهش عادت کنی... قدر کارات فقط زمانی دونسته میشه که نباشی... هرچند... بعد از یه مدت دیگران یاد میگیرن تو نبودنت هم چطور زندگی کنن! هر وقت تونستی باهاش کنار بیای... پاتو از ماجرا بیرون بکش. به همین سادگی :)
نمیدونم مرا چه شده است... دیگه نه حوصله ی شبکه های اجتماعی رو دارم. نه دیگه خودم حال و حوصله ی تایپ کردن و حرف زدن و توضیح دادن رو دارم... ولی این گوشی لعنتی از دستم نمی افته... انگار فقط منتظرِ یه حرف... یه جمله... یه خبر م
چقدر بی حوصله بودن سخته
هرآزاری که میتونه میرسونه... با کاراش... با حرفاش... هرجور که بتونه... اما "خدا رو شکر" گفتن از دهنش نمی افته! خیلی دوست دارم نظر خدا رو درباره اش جویا شم! بی انصافیه اگه اون دنیا تاوان پس نده... اما ناعادلانه تر از اون... عذابیه که اطرافیانش دارن تحمل میکنن و راه به جایی ندارن... از ته قلبم امیدوارم خدا ازت نگذره!
+روزی نیست که آرزوی مرگت رو نداشته باشم. تا خدا کی حرفمو بشنوه لعنتی!
شاید این یکی از ایرادات من باشه... اما من گاهی رو چیزای خیلی ریز حساسیت به خرج میدم و بهشون زیادی توجه میکنم. مثلا جدیدا فهمیدم وقتی پست جالبی رو تو صفحات اجتماعی میبینم و میخوام با دیگران به اشتراکشون بذارم... این که کسی رو چقدر دوست داشته باشم باعث میشه پستای بیشتری رو باهاش به اشتراک بذارم... و از طرفی اگه از شخصی یا جمعی دلخور باشم، کمتر و کمتر و کمتر چیزایی که برام جالب بوده رو باهاش قسمت میکنم...
(البته بگذریم از سلیقه ها... که مثلا میدونم فلانی از این پست احتمالا خوشش میاد یا نمیاد)
شمام اینطوری هستید؟:)