کاش اختلاس کرده بودم!!!! (دانشگاه هم انقدر پیگیر!!!)
دوشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۰۶ ب.ظ
روز آخرین امتحانه... یه درس عمومیه واسه همین باید برم دانشکده ی فیزیک برای امتحان. این مسیر رو تا حالا نرفتم. میرسم دانشکده ی بالا. اسمم تو لیست نیست. چند نفریم. می برنمون تو یه کلاس جدا و شروع می کنیم به امتحان دادن. مراقب می آد بالا سرم و بی صدا تقلبی رو که تو جامدادیم بوده رو برمی داره... چند خط باقی مونده رو می نویسم. برگه رو تحویلش می دم. نگاش می کنم و بدون این که چیزی بگم از کلاس می آم بیرون. من زیاد اهل تقلب نیستم. و اولین باریه که ازم تقلب می گیرن. به سه تا از دوستام پیام می دم. یکیشون درجا بهم زنگ میزنه. میگه "نگران نباش اگه صورت جلسه نکرده باشه چیزی نمیشه." من به خودم دلداری می دم: "هر چه بادآباد. نهایت می افتم دیگه..."
یه بیست روزی می گذره... سایت رو چک می کنم. جای نمره واسه ام نوشته شده: "اعلام نشده" ... از ترم بالایی ها میپرسم که چه وقتایی اینطوری می نویسن. میگن معمولا یا استاد سایت رو باز کرده برا نمره دادن و هنوز نمره ات وارد نشده. یا غیبت داشتی.
فرداش هم چک می کنم همونطوره. میرم دانشگاه. دست برقضا همون کسی که تقلب رو گرفته بود رو میبینم. ازش میپرسم تو کارنامه همچین چیزی نوشتن... جلوی همکاراش نمی خوام از تقلب حرف بزنم. اشاره می کنم: مراقبمون خودتون بودید... ممکنه به خاطر چیز دیگه ای باشه؟ میگه: نه. حتما استاد نمره هاتون رو وارد نکرده.
منم خوشحال و پشیمون از بد وبیراه هایی که بهش گفته بودم برمیگردم خونه. یک ماه از امتحان گذشته. از بیرون میرسم خونه. مامان یه کم دمقه... میگم چی شده؟ میگه: از دوستات تقلب گرفتن چی کار کردن باهاشون. می گم نمی دونم (و تو دلم میگم: هیچی یه نمره ی 0.25 خوشگل می ذارن تو کارنامه اش و تمام) چطور؟ مامان میگه: "از کمیته انظباطی زنگ زدن خونه. گفتن سوم مرداد بری دفتر ریاست." من: o_O مگه مدرسه اس؟!!!! نگفتن با بزرگترت بیا؟ :|
دو روز بعد زنگ خونمون رو میزنن. پستچی اسم و فامیلم رو می خونه. میگم نامه از کجاس؟ میگه دانشگاه!!! من: O_o ماشالله چه پیگیر هم هستن!!!
ترافیک چمران زیاده اما بالاخره آنتایم خودمو میرسونم. پامو میذارم تو دانشکده اشون و توی دلم میگم: "بیخود نبود همیشه از فیزیک بدم می اومد :/" دم دفتر تقریبا 8-9 نفری قبل من منتظر نشستن. توی اتاق یه هیات ژوری حدودا 9 نفره نشستن و دادگاه تشکیل دادن!!!!!
میگه: تو 1 دیقه از خودت دفاع کن!
اول این که من خودم می دونم تقلب کار خوبی نیست. من اشتباه کردم و قبول هم دارم. اما دانشگاه هم مقصره!!! توی 9 روز 5تا امتحان تخصصی برای ما گذاشتن و این امتحان دهمین امتحانمون بود. اکثر دانشجوهای ارشد شاغلن و مرخصی گرفتن براشون ساده نیست. مغز آدم هم یه گنجایشی داره. ذهن خسته میشه. دو روز قبل از این امتحان من آزمون "تصمیم گیری در مدیریت" داشتم که اگه از آقای دکتر هداوند بپرسید همیشه هم سر کلاسشون فعال بودم و تمرین هاشون رو کاملا انجام می دادم. و دوستام روز امتحان ایراداتشون رو از من میپرسیدن! اما من اون روز نتونستم مرخصی بگیرم. از سر کار رفتم سر جلسه. برای اولین بار تو عمرم مغزم قفل کرد و نتونستم چیزی بنویسم در حالی که مطمئن بودم حداقل نمره ای که از اون درس می گیرم 18 یا 19 ه. اما برعکس شد. من سر این امتحان با خودم تقلب داشتم برای قوت قلب خودم که نکنه اون بلا دوباره سرم بیاد. اون روزا انقدر تحت فشار عصبی بودم که حتی از محل کارم هم استعفا دادم.
-بقیه ی درسات چطور بوده؟
همه ی درسام رو به جز همین درس "تصمیم گیری" که عرض کردم خدمتتون پاس کردم.
-این درس ات هم عمومی بود. بهتر بود امتحان نمی دادی تا این که این اتفاق بیفته.
حرفی برای گفتن ندارم.
-بسیار خب. نتیجه رو بعدا کتبا بهتون اعلامی میکنیم!