پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ!
پس:
این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:)
تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)

بایگانی

۵۰۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پرنده ی سفید» ثبت شده است

عاشق که میشی... دونه دونه حرفا و توصیه هایی که به دوستات میکردی رو یادت میاد...راه منطقی رو میدونی؛ مطمئنی که کار درست چیه... اما انگار منطق اهمیت خودشو از دست میده! فقط قلبته که حرف میزنه. انگار کلمات در اختیار خودت نیست.... عاشق که میشی... دیگه هیچی مثل قبل نیست!

  • یاسمین پرنده ی سفید

- چرا آدما با این که میدونن آخرش چی میشه عاشق میشن؟

+ هنوز که معلوم نیست آخرش چی میشه. بعدشم... مثل این میمونه که به یه بچه بگی کارتون نگاه نکن چون بی فایده است! اینم یه مرحله از زندگیه... تا میتونی از لحظه های خوبت لذت ببر.


پ.ن: عنوان از حافظ شیراز

  • یاسمین پرنده ی سفید

استاد نازنینی داشتم که یه روز برامون گفت:

وقتی با یه دوست دعوامون میشه. فکر اینیم که خودمون تو بحث برنده باشیم چون ما برنده برنده فکر نمیکنیم. و اینو نمیفهمیم که با این کار حتی اگه تو بحث پیروز بشیم، بازنده ایم!

با یه مدیرکلی آشنا شده بودم که یه کار مشترکی باهم داشتیم. من سر یک سری داستان ها ناراحت شده بودم. جواب تلفنش رو ندادم! (برای حرف زدن با یه مدیر کل، باید زنگ بزنی به رئیس دفترش شاید ارتباط رو وصل کنه باهاش حرف بزنی شایدم نه) حالا کار برعکس شده بود! مدیر کل زنگ میزد من جوابشو نمیدادم!

ولی اون آدم واکنشی ای نبود که بخواد اس ام اس بده و بگه: "خاک برسرت کنن. اینجا پشت در اتاق من به صفن تو جواب تلفن منو نمیدی"

اون آدم عامل بود. به جاش به من اس ام اس داد: " در دنیایی به این کوچیکی و به این کوتاهی... وقتی دو نفر باهم دوست میشن، خیلی مهمه که بتونن دوستیشون رو حفظ بکنن. چون به سادگی به دست نیومده و خیلی انرژی صرف شده تا این ارتباط برقرار شده"

این یعنی شخص برنده برنده فکر میکنه. چون برای بانک عاطفیش ارزش قائله.

  • یاسمین پرنده ی سفید

یک... دو... سه... و امروز چهارمین بهونه ای بود که از دست رفت برا دور هم جمع شدنمون. یاد پارسال که می افتم. دلم تنگ میشه... دلم میگیره... یه لبخند تلخ میشینه رو لبام...

ما آب رفتیم...

  • یاسمین پرنده ی سفید

ذاتا آدم خرافاتی ای نیستم... اما این آدم واقعا نحسه... بد بیاری از در و دیوار میباره....


پ.ن: در ادامه ی بد بیاری ها که ظرف شکست و فرش با لاک سیاه لک شد و.... حسن ختامشون این بود که چای داغ صبحونه کامل برگشت و دوتا پاهای بنده رو سوزوند و دسته ی لیوان محبوبم هم شکست.

تا سه نشه بازی نشه

  • یاسمین پرنده ی سفید

تا دیروز همه چیز بازی بود.... اما از دیشب دلهره شروع شد... دیروز و امروز خیلی باهم فرق داشتن... خیلی!

میدونستم این اتفاق می افته... اونایی که تجربه اشو داشتن گفته بودن... اما فکر نمیکردم انقدر زود... فکر نمیکردم انقدر زیاد!

+اولین "دوستت دارم" بی بهونه...

  • یاسمین پرنده ی سفید

از خودم بدم میاد... وقتی کسی صداش میکنه و اون جواب نمیده و یکی ته دلم با خوشحالی داد میزنه: آخ جون... مُرد! و زمانی که ناامیدم میکنه و از نمردنش ناراحت میشم بیشتر از خودم بدم می آد.

نفرت... بزرگترین درد برای یک آدمه... چون بیش از این که شخص منفور آسیب ببینه، کسایی که ازش متنفرن اذیت میشن.

  • یاسمین پرنده ی سفید

مُرد... توی دستم جون داد...

اما اونی که هر روز آرزوی مرگش رو دارم به فکر خوردن صبحونه اشه....

خدایا این منصفانه نیست....

  • یاسمین پرنده ی سفید

یه وقتایی تو کار خدا میمونم... جَوون مردم سالم سالم تو اوج جوونی با روشهای بدیع اکتشاف شده توسط جناب عزرائیل به ملکوت اعلا میشتابد.... بعد یکی دیگه 90وخورده ای سنشه... تنها مورد استفاده اش خوردن و خوابیدن و ایجاد مزاحمت برای خلق الله و شب و نصفه شب بیخواب و آروم کردنشونه... بعد از من سالم تره... مثل تمام عمرش جون هم به عزرائیل نمیده!

آخه قربونت برم خدا... این انصافه؟

*عزرائیل عزیز ضمن عرض خدا قوت و خسته نباشید یه کم هم رو آدم بی مصرفا کار کن تو رو خدا. ایشالا تو شادیات جبران کنیم!

  • یاسمین پرنده ی سفید

_ دنیای مدادرنگیا دنیای جالبیه... هر کدوم که جنسش بدتر باشه، بیشتر تراشیده میشه و زودتر تموم میشه... کاش دنیای آدما هم واسه آدمای بدجنس اینطوری بود...

+ دنیای مدادرنگیا دنیای جالبیه... هر چی خوش رنگ تر و دوست داشتنی تر باشن بیشتر تراشیده میشن و زودتر تموم میشن! گاهی دنیای واقعی آدما هم اینطوریه!

*دنیای مدادرنگیا دنیای جالبیه... درسته شباهتشون اینه که هر دو گروه زودتر تموم میشن... اما نقشی که از خودشون باقی گذاشتن باهم خیلی فرق داره :)


کاش... مداد رنگیای خوش رنگی باشیم که از خودمون طرحای خوبی به جا بذاریم :)


  • یاسمین پرنده ی سفید