خب... نمی تونید از یه دانشجوی رشته ی مدیریت انتظار داشته باشی که چیزایی که به ظاهر برای دیگران جذاب نیست براش جذاب نباشه. چون خواه ناخواه انقدر تو طول دوران تحصیلش در مورد شرکت های بزرگی مثل "وال مارت" شنیده که بعضی مطالبی که در موردشون می خونه براش جالبه. حالا هر چقدر هم که کتاب "از خوب به عالی" ِ جیم کالینز براش بی مزه و حوصله سر بر باشه:
ًٌٍ«اکثر افراد فکر می کنند که سام والتون با ایده ی رویایی اش با خرده فروشی محلی، شکوفا شد و با این کار توانست یک شرکت تازه تاسیس را به پیشرفت و موفقیت برساند. اما هیچ چیز نمی توانست از حقیقت دور بماند. سام والتون کار خود را در سال 1945 با یک مغازه ی ارزان فروشی شروع کرد. او هفت سال بعد, دومین فروشگاهش را باز کرد. والتون به طور تدریجی؛ قدم به قدم، مرحله به مرحله چرخه ی رشد را طی کرد تا در اواسط دهه شصت به مفهوم خارپشتی*ِ خود دست یافت که بر اساس آن ایده ی فروشگاه های ارزان فروشیِ بزرگ، مانند یک مرحله ی تحول آمیز، به ذهنش رسید.
یک ربع قرن طول کشید تا والتون از آن فروشگاه ارزان فروشی به 38 فروشگاه زنجیره ای وال مارت رسید. سپس از سال 1970 تا سال 2000، وال مارت پیشرفت فوق العاده ای کرد و تعداد فروشگاه هایش به بیش از سه هزار فروشگاه با بیش از 150میلیارد دلار رسید!
و همانطور که سام والتون خودش نوشت: "با گذشت سالها، مردم این مساله را متوجه شدند که وال مارت تنها این ایدهی عالی بود که به یک موفقیت یک شبه تبدیل شد. ولی... این موفقیت نتیجه ی رشد تدریجی بود که ما از سال 1945 آن را انجام می دادیم و مانند اکثر موفقیت های یک شبه، حدودا بیست سال طول کشید"»
*در مورد مفهوم خارپشتی و داستانی که نامگذاریش داره اگه علاقه مند هستید در ادامه ی مطلب بیشتر بخوانید :)
- ۱ نظر
- ۲۷ فروردين ۹۷ ، ۱۰:۴۰