پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ!
پس:
این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:)
تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)

بایگانی

باید برگردیم به زندگی

چهارشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۲:۲۲ ب.ظ

حس عجیبیه... با این که حدس میزنم چیزی که گفتی حقیقت نداشته باشه نمی تونم خودمو درک کنم که چرا باید انقدر ذهنمو درگیر کنی؟ با این که میشناسمت و حدس میزنم که اینم یکی دیگه از اون شوخی هاس که هممون رو سر کار گذاشتی و شب یه ویس می فرستی و بلندبلند تو گروه می خندی اما دنیامو به هم ریختی. دلشوره ام برام قابل درک نیست! نباید اینجوری باشم!

راستش اونقدری هم تو رو میشناسم که بدونم هیچی ازت بعید نیست! شاید هم حقیقت داشته باشه! خب... اگه به منطقم رجوع کنم... اگه حقیقت داشته باشه باید نیمه ی پر لیوان رو نگاه کنم باید برگردم به زندگی!

  • یاسمین پرنده ی سفید

نظرات  (۲)

بیشتر وقتا زندگی دقیقا وقتی که دستمو به سمتش دراز کردم رو برگردونده.ترجیح میدم برنگردم بهش

پاسخ:
یه پست قبل این نوشتم از چیزایی که از دنیا خواستم و چیزای دیگه بهم داده... اما چون مثالاش خوشمزه بود حس کردم عادلانه نیست تو ماه رمضون منتشرش کنم... رفت تو پیش نویسا و احتمالا هیچوقت دیده نمیشه! 

معین میگه:

می‌خوام برگردم اما می‌ترسم، می‌ترسم، بگی حرفی نداری. بگی حرفی نمونده، می‌ترسم، می‌ترسم بری تنهام بذاری.

خلاصه که یک وقت‌هایی آدم می‌ترسه از برگشتن. حتی از برگشتن به زندگی.

پاسخ:
یاد حسین پناهی افتادم:
من زندگی را دوست دارم ولی
از زندگی دوباره می ترسم!
دین را دوست دارم
ولی از کشیش ها می ترسم!
قانون را دوست دارم
ولی از پاسبانها می ترسم!
عشق را دوست دارم
ولی از زنها می ترسم!
کودکان را دوست دارم
ولی از آئینه می ترسم!
سلام را دوست دارم
ولی از زبانم می ترسم!

من می ترسم
پس هستم
اینچنین می گذرد روز و روزگارمن!
من روز را دوست دارم
ولی از روزگار می ترسم!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">