پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ!
پس:
این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:)
تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)

بایگانی

معلقم...

سه شنبه, ۱ آبان ۱۳۹۷، ۰۸:۱۸ ب.ظ

معلق مانده ام... جایی میان زمین و آسمان یا گذشته و آینده... همچون ماه در قلب سیاه ترین سیاهی ها اما بی امیدی به روشناییِ خورشید... بی جاذبه و بی اختیار، سرگردان در مداری که گویی از ازل تا ابد پابرجاست. بی مجال فکر به خاطره ای از گذشته و بدون تصویری از آینده

معلقم... همچو پرِ پرنده ای در دستان باد که روزگاری در آرزوی "رسیدن" بود و این پرواز ِ بی وقفه را آزادی میدید!

  • یاسمین پرنده ی سفید

نظرات  (۴)

آه ای یقین گم شده ای ماهی گریز، از برکه‌های آینه لغزیده تو به تو! من آبگیر صافی‌ام؛ اینک به سِحر عشق، از برکه‌های آینه، راهی به من بجو...
پاسخ:
نمی دونم چرا یاد این افتادی اما چسبید 3>
غصه نخور دیوونه کی دیده شب بمونه؟ هوم؟
پاسخ:
خیلی آقایی :)
  • قاسم صفایی نژاد
  • شاید همین معلق بودن را بتوان جستجوگری در مسیر شدن تعبیر کرد و این آزادی است
    پاسخ:
    منم "روزگاری این پرواز بی وقفه را آزادی" میدیم :)
  • آسـوکـآ آآ
  • الهی که مسیرت روشن شه...
    معلق بودن خیلی حس تلخیه
    هشتگ درد مشترک لازمه...
    پاسخ:
    آمین :) همچنین :)
    ...
    درد مشترک نداشته باش :( + مشت :(

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">