پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ!
پس:
این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:)
تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)

بایگانی
تو بانک نشسته بود. رمز کارت بانکیش به مشکل خورده بود. تو همون چند دقیقه که بخوان مشکل کارتش رو برطرف کنن سه بار تکرار کرد که "کارت دست خانومم بوده. رمز رو اشتباه زده و سوخته". رو صندلی پشت سرش نشسته بودم و منتظر بودم نوبتم بشه. اصرارش برای تکرار این جمله برام جالب بود. داشتم فکر می کردم چرا ما انققققدر اصرار داریم که همیشه دنبال یه شریک جرم باشیم، تقصیر رو گردن دیگران بندازیم و...؟ چه فرقی به حال بانکدار داشت که کارت رو چه کسی سوزونده؟ فرض کنیم که همه ی ما فکر می کردیم که خود آقا باعث شده کارتش بسوزه... چه اتفاقی می افتاد؟ گذشته از این که این روزا همه ی ما به درد فراموشی مبتلا شدیم و می تونیم همدیگه رو درک کنیم بیا فرض کنیم که کسی باشه که درک نکنه و فکر کنه که ما خنگیم! این که اون غریبه در مورد ما چی فکر کنه چه اهمیتی داره؟

یا مثلا...
کسی که محل کار قبلیم جایگزین من شده. برای این که اشتباه خودش رو از گردن خودش باز کنه اصرار داشته که اشتباه برای زمان من بوده و مبلغی که اضافه تر به حساب اداره ی مالیات واریز شده مربوط به کار خودش نبوده. وقتی ثابت شده که اشتباه تو زمان خودش رخ داده با اصرار گفته: بذارید من زنگ بزنم اداره ی مالیات اونا دارن اشتباه می کنن!!!! (یک بار دیگه جمله رو بخونید: من زنگ بزنم به اداره ی مالیات و بگم اشتباه میکنید که میگید ما به شما بیشتر از بدهیمون پول دادیم و بستانکاریم! ما باید بهتون پول بدیم!!!) طرف حاضره شرکت هزینه ی بیشتری رو پرداخت کنه اما قبول نکنه که اشتباه کرده!

چرا حاضر نیسیتم بپذیریم که همه ی ما ممکنه اشتباه کنیم؟ چرا وقتی اشتباهی میکنیم نمی خوایم تبعاتش رو بپذیریم؟ و چرا با تمام این اوصاف شرایط خودمون رو با ژاپنی ها مقایسه میکنیم؟ چرا انتظار داریم همه چیزمون سرجاش باشه در حالی که حتی خودمون تو کوچیک ترین مسائل حاضر نیستیم مسئولیت پذیر باشیم؟ حرفای اشتباه خودمون رو قبول کنیم و با شهامت بگیم من اشتباه کردم؟! برای اصلاح کارهای اشتباهمون به جای این که دنبال راه حل باشیم دنبال مقصر میگردیم؟!
بیایید یه کم بهش فکر کنیم :)

روزگارتون خوش :)
  • یاسمین پرنده ی سفید

حرف حساب

پرنده ی سفید

نظرات  (۶)

  • حامد سپهر
  • واسه اشتباه دیگران قاضی هستیم و واسه اشتباه خودمون وکیل مدافع
    پاسخ:
    آره متاسفانه
  • آقاگل ‌‌
  • از اشتباه کردن می‌ترسیم ما. به این خاطر که هروقت اشتباه کردیم حتی اگر یک اشتباه کوچیک بوده چندبرابرش مجازات شدیم. از دوران مدرسه بگیر تا بیاد بالا. من وقتی بچه بودم اگر اشتباهی لیوانی از دستم می‌افتاد و می‌شکست یا شیشۀ مربا رو بد می‌ذاشتم توی یخچال و کمیش می‌ریخت کف یخچال خب کتک می‌خوردم و نتیجه این بود که فرار می‌کردم از زیر بار مسئولیت و لیوان شکسته رو جمع می‌کردم و می‌انداختم تو کوچه و هرکی هم می‌پرسید چرا یکی از لیوانا نیست نم پس نمی‌دادم. یا اگر با توپ می‌زدیم به گل ننه و یکی از شاخه‌هاش می‌شکست ابلهانه همون شاخه رو فرو می‌کردیم توی خاک و فرار می‌کردیم به این امید که کسی متوجه نشه. و توی مدرسه هم باز همین بود. به نظرت کسی که با این سیستم عمل بیاد توی محیط کاریش به همچین تفکری نمی‌رسه؟
    پاسخ:
    درست میگی...
    اما آخه اونطرف قضیه رو هم بخوایم ببینیم اگه وقتی کسی کار اشتباهی انجام میده تنبیه نشه چطور باید بد و خوب رو به بچه فهموند؟
    البته منظور تنبیه فیزیکی نیستا... چون من خودم واقعا هیچوقت کتک نخوردم... سه بار فقط اندازه این که رو دستم بزنن بوده. ولی به هر حال باید برای هر کار اشتباه یه تبعاتی باشه دیگه. نباید باشه؟
    روزگار شما هم خوش
    خیلی چیزای مهمی نیستن...مردم این روزا خستن..همین
    پاسخ:
    ممنونم :)
    آره... قبول دارم. ولی این خستگی برای همه اس. و این که تقصیرا رو بندازیم گردن همدیگه خستگیمون رو برطرف نمیکنه. به نظرم تازه یه بار روانی دیگه بهمون اضافه میشه
    عوضش من اول انگشت اتهام و سمت خودم میگیرم. 
    بعد میبینم تمام اشتباه از طرف من نبوده. ولی باور کنید آدم وقتی تحت فشاره خطاهاش بیشتر میشه و معمولا هم قادر به پذیرشش نیست
    پاسخ:
    منم همینطورم و مشکل اینجاس که خیلی وقتا دیگران از این شرایط سواستفاده می کنن و می خوان تقصیر دیرگان رو هم بندازن گردن تو. که البته من همیشه میگم: من اشتباهات خودم رو گردن میگیرم و وقتی دارم میگم فلان چیز کار من نبوده یعنی واقعا نبوده.
    آره قبول دارم... من خودم این روزا خیلی کار عقب افتاده دارم... باعث میشه دیر و بد بخوابم و همین رو میزان تمرکزم تاثیر منفی گذاشته.
    ولی بعضیا کلا این تقصیر گردن دیگران انداختن تو ذاتشونه
    متاسفانه این موضوع وقتی نمیتونی از خودت دفاع کنی خیلی به ضرر آدم تموم میشه. نه برای مثلا اون شرکت، برای خودخوری‌های بعدنِ خودت
    پاسخ:
    نمیدونم اما فکر میکنم در عوض وجدان آدم راحته... اما شاید روزی بیاد که منم از اعتراف کردنم پشمون شم....
  • آسـوکـآ آآ
  • ذاتا از توضیح اضافه دادم متنفرم.
    توضیح اضافه نشونه ماستمالی کردنه.
    باید بپذیریم دیگه. کی قراره یا بگیریم عذرخواهی کنیم بابت خطاهامون!
    پاسخ:
    آره. درسته :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">