بیا چشمامون رو ببندیم :)
دوشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۶، ۰۵:۱۷ ب.ظ
دنیا خیلی جای عجیبیه. نمی دونم برا شما هم پیش اومده یا نه. اما برای من چندین بار پیش اومده. یکی از دوستام برام موضوعی رو مطرح کرده, بعد ازم مشورت خواسته. و من راه حل منطقی و عاقلانه رو بهش پیشنهاد دادم. چند وقت بعد خودم دقیقا تو همون هچل گرفتار میشم :|
حکایت سوزن و جوالدوزه... به این نتیجه میرسی که همیشه می دونی راه حل درست و منطقی کدومه, اما همیشه رفتن راه منطقی راحت نیست :|
یه چیز دیگه هم هست. من تو مقاطع مختلف زندگیم, هم تصمیمات منطقی گرفتم, هم تصمیمات دلی... تو هر دو گروه هم پشیمونی داشتم هم رضایت... اما مشکل اینجاست همیشه سر دو راهی که قرار میگیری, راه بهتر از دیدگاه دیگرانی که ناچار به تصمیم گیری نیستند مشخصه و تو با یه ذهن درگیر فکر می کنی و فکر می کنی و فکر میکنی... حتی شاید شبا درست خوابت نمیره! دو سال دیگه... به این روزا که فکر می کنی همه چیز برات مشخصه. اما اون لحظات تنها چیزی که می خوای اینه که چشمات رو ببندی, بخوابی, بیدار که شدی بفهمی همه چیز تموم شده!
هی رفیق! مگه نشنیدی که میگن "کسی که تو گذشته زندگی کنه افسرده میشه و کسی که تو آینده زندگی کنه همیشه مضطرب ه." پس بیا چشمامون رو ببندیم. درسته که خدا معما طرح کردن رو دوست داره. اما جفتمون به سرنوشت اعتقاد داریم مگه نه؟ بیا چشمامون رو ببندیم و همه چیز رو بسپریم دست کسی که سرنوشت رو مینویسه. تو فقط کاری رو بکن که فکر می کنی درسته. تو قرار نیست چیزی رو تغییر بدی... تو فقط قراره "انتخاب کنی"! چشماتو ببند خدا خودش دستاتو میگیره...
+لینک دانلود آهنگ بالا
+ مرسی از آقای بنفش بابت این آهنگ. خیلی روزا حالمو خوب میکنه :)