پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ!
پس:
این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:)
تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)

بایگانی

شام غریبانِ ما!

چهارشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۵، ۱۱:۰۹ ب.ظ

شام غریبان ما هم اینطوری داره میگذره که... نمیدونیم به کدامین گناه... اسیر دست همسایه های زبون نفهمِ کانامورایی شدیم که نوه هاشون طبق معمول روزای تعطیل بالا رو تبدیل به طویله کردن و بدون توجه به وقت و ساعت  .... لا اله الا الله.... بگذریم

عرضم به حضورتون که... خدا الهی همه ی بندگانش رو از شرِ مخلوقات زبون نفهم در امان نگاه داره...


+راجع به کانامورا بعدا سر فرصت توضیح میدم الان رو مودش نیستم.

++گاو حیوان نجیبی است... به این حیوان بزرگوار توهین نکنید.

+++صد رحمت به خر -_-

++++بمیرم برا غریبی خودمون... که تو شهر خودمون با یه عالم آشنا غریبیم! روزگار غریبیست نازنین!

  • یاسمین پرنده ی سفید

پرنده ی سفید

نظرات  (۴)

  • سکوتـــــــــ پاییزی
  • کم حرص بخور عههه.:-( روزگار غریبیست عزیزم .. تو یه جا زندگی کنی و همه آشنا باشند ولی هفت پشت غریبه
    پاسخ:
    میدونم چی میگی...
  • دوست مجازی
  • روزگار بس غریبی است...
    پاسخ:
    ...
    :)
  • آقاگل ‌‌‌‌
  • چی مورا؟

    پاسخ:
    کانامورا :دی
    میگم حالا:)))))
    یا به محسن بگو بگه:)))
  • ɐɹɐɓol •_•
  • آمیییییین -___-
    پاسخ:
    :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">