جشن سده و سپندارمذگان + باهم بخندیم + تقدیر + کنکور و...
ترجیح دادم که برعکس فردوسی پور عمل کنم و سریع بحث رو عوض کنم تا دور هم و با هم بخندیم...
تعدادی از جملات کپی پیستی رو براتون آماده کردم که یه ذره بهونه داشته باشیم واسه یه ذره خندیدن.
شادی همه آدما آرزوی قلبی و همیشگی منه...
شاد باشید دوستان
+لطفا ادامه ی مطلب...
پ.ن:به خدا منظور خاصی ندارما... ولی خداییش جمله ی ۶ خیلی جکه
ادامه حرفام :۱.ازدکمه "اینتر"، رفیق روزهای عصبانیتمان ممنونیم که زیر بار سخت ترین ضربات دست ما، صداش در نمیاد ! (آیکون تحت تاثیر قرار گرفتن)
۲.بعضی وقتا خدا درهای رحمتش رو یه خورده باز میکنه تا بتونی از لای در، رحمتارو ببینی؛ ولی نمیتونی بهشون دست بزنی چون روی در قفلی به نام حکمته
۳.نصف شبی یارو زنگ زده میگه شما؟؟؟ ... گفتم ببخشید گوشیمو اشتباه برداشتم :|
۴.آیا می دانید درازترین شب سال، چه شبی است؟.....شبی که قهر کنی و شام نخوری!
۵.به مامانم گفتم: خارجیا به سوپ میگن استارتر نه شام...
گفت: بابات خارجیه یا عمه گوربه گور شدت...!!؟؟
اصن لزومی هم نداشت به عمم اشاره کنه ها،
صرفا خواست بهش بگه گور به گور شده
۶.دانش اگر در ثریا باشد مردانی از سرزمین پارس به دنبال ثریا خواهند رفت!
۷.آدمایی که زیاد میخوابن تنبل نیستن. انگیزه ای واسه بیدار بودن ندارن وگرنه شما بگو فردا ساعت ۵ صبح بریم شمال، کیه پانشه !
۸.موندم این گوشی هفصد تومنیه رو نخرم یا اون نهصد تومنیه رو !
۹.دعای آخر شب :خدایا به من قدرتی عطا فرما که بتونم کامپیوترو شاتدان کرده و بکپم!
۱۰.اگه توی المپیک رشته ی دانلود استقامتی وجود داشت، الان یه طلا داشتیم قطعن!
سلام
یه ترانه شنیدم به اسم جوونی... اسم ترانه سراش (میلاد افشین) رو تا حالا نشنیده بودم...
اما عاشق این بیتش شدم:
فقط تقدیره که میشه همیشه... دعا کن عشقمون تقدیر باشه
امیدوارم عشق همه ی شما تقدیر باشه... یه تقدیر خوب
بچه ها من فردا کنکور دارم!!!!!!!
کنکور ارشد مدیریت و اصلا براش درس نخوندم و فقط می خوام برم واسه آشنا شدن با سوالا!!!!
اما خب از اونجایی که آرزو بر جوانان عیب نیست می خوام اگه براتون امکان داره...لطفا واسم دعا کنید که یه دانشگاه خوب قبول شم...(آیکون آدم پر اعتماد به نفس)
+اون موقع ها که درس می خوندیم می رفتیم واسه کنکور دلشوره داشتیم می گفتیم واسه نگرانی از اینه که می خوایم نتیجه ی زحماتمون رو ببینیم.
اما نمی تونم بفهمم دلشوره ی بی دلیل امروزم واسه چیه؟ من که یک کلمه درس نخوندم که نگران زحماتم باشم!!!!
داستانی داریماااااا
++ امروز می خوام یه کار تقلیدی بکنم... تو وبلاگ های "نسل نو" و "اتاق دلم" دیدم که بچه ها کار قشنگی کردن و من از اونجایی که واقعا راه دیگه ای بلد نیستم فقط می خوام بگم:
محسن... همه ی ما ننجونت رو دوست داشتیم و داریم...
و دوباره همینجا همه با هم برای آرامش روحش دعا می کنیم... روحش شاد و یادش گرامی
۱۰ بهمن... جشن سده بر همه ایرانیان ایران دوست گرامی باد
پ.ن: توضیحات در مورد این جشن باستانی در ادامه مطلب
+این پست ثبت موقت بوده امروز باید تبریک میلاد رسول اکرم و امام جعفر صادق رو هم بهتون تبریک بگم.
شاد باشید
برچسبها: جشن سده
ادامه حرفام :
ایرانیان سال را به دو فصل تقسیم کرده بودند.
از آغاز فروردین تا پایان مهرماه را تابستان و از اول آبان تا پایان اسفند را زمستان می نامیدند.
هنگامی که صد روز از زمستان و از شروع ماه آبان می گذشت... و روز دهم بهمن فرا میرسید... آن روز را سده می نامیدند و جشن می گرفتند.
آنان بر این باور بودند که سرمای زمستان از آن پس به آرامی کاهش خواهد یافت... در روز جشن به دشت و صحرا روی می آوردند، هیزم و خاروخاشاک فراهم می کردند و با فرا رسیدن شب آتش بزرگی می افروختند و به امید افزایش روشنایی در روز بعد که آن را از جلوه های اهورایی می دانستند به شادمانی می پرداختند.
روایتی که به جشن سده در تاریخ ایران باستان نسبت می دهند... ماجرای پیدایش آتش توسط هوشنگ، شاه پیشدادی است. که شرح آن در شاهنامه ی فردوسی آمده است.
اکنون زرتشتیان در شهرها و روستاها با آتش افروزی، سده را جشن می گیرند.
+این اطلاعات رو از یک تقویم جیبی از سال ۱۳۸۶ خورشیدی برداشتم که مال انتشارات هیرمند بوده
این یه پست امتحانیه... آخه تازه تو پکوفایل عضو شدم(با تشکر از محسن-پلاک ۲۳ یا آپارتمان نشین- بابت راهنماییش) خواستم امتحانش کنم... این عکسه رو دیدم خواستم یادی کنم از بازی خواب آور دو تیم ماست پرور پرسپولیس واستقلال که جمعه با اون بازی بی مزه اشون به خصوص تو نیمه ی اول حوصله ی همه رو سر بردن...
و باز هم تماشاگرنما ها که دیگه واقعا شورش رو در آوردن... آدم این دوتا طرفدار رو تو عکس میبینه حال می کنه...
و خواستم یادی کنم از مطلبی که چند وقت پیش تو هفته نامه ی امید جوان خوندم:
خوندم که هوادارای تیم "گلگهر درود" ایران نازنین خودمون هم فرهنگ خوب ایرانی رو نشون میدن و نه تنها تو ورزشگاهشون از فحش و ترقه و ... خبری نیست بلکه انقدر خوب و نازنینن که
بعداز بازی اگر زباله ای هم تو جایگاه باشه برمی دارن و ورزشگاه رو تمیز می کنن...
که این کارشون واقعا آفرین داره
+دوستان لطفا پست قبل رو هم مطالعه بفرمایید با تشکر
++امروز(یکشنبه) حدود ساعت 7... به چند تاتون سر زدم اما نمی تونستم نظر بدم... بنابر این در روزهای اینده می آم :)
و من برگشتم
به زودی این وبلاگ دوباره به روزهای پرشکوه(!؟) گذشته اش بر میگرده
پ.ن۱:مدیون منه هر کی بپرسه امتحانات چطور بود؟ خب ۶ تا درس تخصصی رو وقتی بندازن پشت سر هم نباید انتظار زیاد هم از آدم داشته باشن دیگه
به هر حال... فعلا که خدا رو شکر هر چی بود تموم شد
پ.ن۲: بیاید ببینم این روزا که من نبودم چه خبرا بود؟
البته به جز دو تا خبر بدی که شنیدم خودم
راجع به فوت استاد همایون خرم آهنگساز خوبمون که متاسفانه تو این مدت از دست دادیمشون...
روحشون شاد ویادشون گرامی... من که کاراشون رو خیلی دوست داشتم(از من بگذر، رسوای زمانه و...)
خدا به خانواده ودوستدارانشون صبر بده
و خبر خداحافظی یغما گلرویی از ترانه سرایی که خیلی منو ناراحت کرد
هنوزم دارم دعا می کنم که منصرف بشه...
+لطفا اگه خبرای بیشتری دارید بگید چون من مثل ادمی می مونم که تازه از غار دراومدم البته این بار اگه خبرا خوب باشه بهتره
بسه دیگه زیاد حرف زدم... به زودی برمی گردم انشالله با آپلود عکسای خوب
شاد باشید دوستان... واسه نمره های منم دعا کنید... این ترم خیلی یه جوری بود