از حمید مصدق تا سپندارمذگان :)
همه با هم این روز را به جای ولنتاین جشن می گیریم که این جشن باستانی ریشه در تاریخ و تمدن چندین هزار ساله ی ما دارد و کهن تر از ولنتاین است.
۲۹ بهمن همچنین روز بزرگداشت مقام زن و زمین نیز هست.
"سپندارمذگان" بر شما مبارک باد!
باران
شیشه ی پنجره را باران شست
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
...
می پرد مرغ نگاهم تا دور
وای باران باران
پر مرغان نگاهم را شست!
از مجموعه اشعار حمید مصدق
خدایا ۲روز در تهران باران آمد
تورا شکر می گویم از ته دل از تو ممنونم
من عاشق بارونم .... و برف
واقعا ممنون
مهم نیست بارون چه خاطرات خوب یا بدی با خودش می آره
همین که هنوز انقدر به ما لطف داری که این نعمت رو ازمون دریغ نکردی شکر
خدایا کاری کن که هیچکس در دنیا به خاطر سقف شکسته ی خونش یا چکمه ی سوراخش دعا نکنه که بارون نیاد!
نذار تو هوای آلوده بمیریم
خدایا عاشقتم ! عاشقات رو تنها نذار
مرا دریاب که فقط تو دردم رو میدونی
بذار بارون بباره... میگن اگر زیر بارون دعا کنید دعاتون مستجاب می شه بذار همیشه این فرصت رو داشته باشیم که زیر بارو باهات حرف بزنیم
که حرف روح ـ ... زندگیه
و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه ی همسایه
سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز
سال ها هست که در گوش من آرام آرام،
خش خش گام تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان
غرق این پندارم:
که چرا خانه ی کوچک ما سیب نداشت
از: مجموعه اشعار حمید مصدق
انگار همین دیروز بود که همکلاسی ام تو مدرسه این شعر رو پای تخته نوشت! چه روزهای شاد و پر از غم و تشویشی بود!!!!!!!!!
دلهامون پر از استرس آزمون های گوناگون و لبهامان پر از خنده های سر شوق نوجوانی....
یاد شادی های مدرسه به خیر..... دلم نمی خواد به اون روزا برگردم اما دلم واسه اون روزا تنگ شده..... واسه دبیرهای خوب، واسه خنده های بی دلیل-یادش به خیر گاهی به ترک دیوار هم میخندیدیم تا به زور خنده درسای سخت رو یاد بگیریم و پشت سر بذاریم ـ. هنوز هم باید شاد بود ... باید به دنیا خندید شاید دنیا هم با ما بهتر تا کنه
خدایا عاشقتم :-* تنهام نذار
اگه روزی خواستم اشتباهی بکنم تو نذار نذار آدم بدی بشم
تو کمک کن:-*