برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ! پس: این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:) تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)
دقیقاااا... مث این میمونه که هی تصمیم میگیری سرعتو بیشتر کنی و بزاریش 5 ، بعد یهو مانع پیش میاد تصمیم میگیری سرعتتو کمتر کنی و با همون 4 برونی.... عاشق شدن و اعتماد کردنم همینجوریه ، تا میخوای اعتماد کنی و دلتو بزنی ب دریا یهو یچیزایی میاد جلو چشمت ک نمیدونی بیخیال بزنی بری جلو یا همون جای خودت بمونی و با امنیت بیشتری جلو بری :)