پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ!
پس:
این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:)
تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)

بایگانی

عنوان ندارد!

دوشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۱۵ ق.ظ

قدیما منم مثل دیگران میگفتم: پسرا باید برن سربازی، بد و خوب رو بچشن تا خیلی چیزا دستشون بیاد...

اما وقتی اول از همه پسر دایی ام و بعد داداشم و بعد یکی یکی کسایی که برام عزیز بودن رفتن سربازی... تازه فهمیدم دلنگرانی یعنی چی... تازه فهمیدم چرا خانواده ها انقدر غصه میخورن واسه بچه هاشون که قراره بزرگ بشن و برن سربازی....

هفته پیش خبر اون تصادف لعنتی خیلی حالمو بد کرد. حتی تصور این که جای خواهر یکی از اون سربازا باشم روحمو خراش میداد... تصور حال پدر و از اون بیشتر مادراشون که اصلا فراتر از حد تصور منه.... از دست دادن عزیز هرطوری که باشه سخته... اما وقتی به این فکر میکنی که چاره ای جز اونجا بودن نداشته... همه چیز تلختر میشه...


تازه تازه از شک اون در می اومدم که خبر کشته شدن سه محیط بان در سه روز متوالی به گوشم خورد.... نمیتونم بفهمم چطور آدما میتونن انقدر سنگدل باشن... یعنی اون شکارچی حتی یک لحظه به این فکر نکرد که یه زن تو خونه چشم به راه شوهرشه... یا یه بچه تمام ذوقش به لحظه ایه که پدرش برمیگرده خونه؟

ما آدما... گاهی چقدر میتونیم بد باشیم.... خدایا نذار قلبامون هیچوقت اونقدر سیاه شه که انسانیت یادمون بره... خودت هوای قلبامونو داشته باش!

نظرات  (۶)

میدونی همون شکارچی یا قاچاقچی هم واسه سیر کردن شکم زن و بچه اش دست به این کار شده (قتل رو نمیگم) کارش رو میگم :|
پاسخ:
قبول ندارم.
خییییییییلیا به شکار فقط به چشم تفریح نگاه میکنن
یه فیلمی دیدم که یه شکارچی یه فیلم ضبط کرده بود و از شکاراش فیلم گرفته بود و توش میگفت فقط خواستم بهتون ثابت کنم که هیچ کاری نمیتونید بکنید!!!!
موافق نیستم باهات... و حتی اگه حرفتو بپذیرم هیچ چیز نمیتونه قتل اون بندگان خدا رو توجیه کنه:(

+تو چه آنلاینیاغلب :))
اختیار با خودت هست که قبول نداشته باشی ولی اون کلیپی که دیدی نمیشه همه رو قضاوت کرد هیچ کسی هم قتل رو تایید نمیکنه ولی وقتی درگیری پیش میاد دیگه ... آدم از بی پولی و فقر قتل هم میکنه :|.
+ آخه با نت گوشی سر میزنم دیگه همیشه تقریبا آنلاینم :))
پاسخ:
:)) نمیدونم... فقط میتونم آرزو کنم. خدا هیچکسو تو شرایطی که میگی قرار نده:)

+خوبه:) پست خوب دیدی به ما معرفی کن:)
++چرا آکولاپ آواتارت تنها شد؟:(
خدا کنه :)
+ باشه لینکش تویه وبلاگم میزارم :))
++ عَجب نکته ی ریز و بزرگی رو اشاره کردید :|
پاسخ:
:)
+ :)
++ :) 
دل نگرانی خیلی سخته..موافقم با شما
پاسخ:
:)
  • آقاگل ‌‌‌‌
  • هنوزم وقتی بهش فکر می کنم دلم می گیره...
    و خونواده هایی که دیگه هیچوقت هیچوقت یک خونواده نخواهند بود.
    پاسخ:
    :(
  • مائده حوائی
  • آخی دلنگرانیتو می فهمم
    این خبرها واقعا تلخ و درناک بودن ...
    پاسخ:
    واقعا...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">