پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ!
پس:
این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:)
تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)

بایگانی
آخرین مطالب

۲ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است

(...)

نژادپرستی به ویژه در میان جوانان رشد سرسام آور و شگفت انگیزی دارد, در نمونه ای که هنوز بازارش گرم است. برخی از هموطنانی که در فضای مجازی فعالند, یک فاجعه شرم آور ساختند!

بعد از پیروزی تیم والیبال ایران مقابل ایتالیادر بازی نخست, عده ای به سراغ صفحه اختصاصی "ایوان زایتسف" بازیکن تیم ایتالیا رفتند و او را به خاطر بازی خوبش(!!!!) با درشت ترین و تحقیرآمیزترین واژه ها مورد نوازش قرار دادند! تنها به این گناه که برای تیم ملی کشورش خوب بازی کرده بود و از ایران امتیاز گرفته بود. (!!!!!!!)

...

این درحالی است که خولیو ولاسکو روز قبل از بازی در قامت سفیر ایران ظاهر شد و به رسانه های ایتالیایی گفت:

"مردم ایران زندگی آرام و سرزنده ای دارند. ایران کشوری آرام و بی دغدغه است. من زندگی خوبی در آنجا دارم و از هر حیث احساس راحتی و امنیت می کنم. ایران کشور دیدنی است و آثار تاریخی بسیار زیبایی دارد. من در چند سالی که آنجا بودم, تنها توانستم چند جای دیدنی آن را از نزدیک ببینم. مثل پرسپولیس و تخت جمشیدکه از دیدن آنها بسیار لذت بردم. ایران کشور با تمدنی است و مردمی با فرهنگ و اصیل دارد و به طور کلی آن طور که گفته می شود, نیست.ایران کاملا متفاوت و بسیار جذاب و دیدنی است."

اما برخی از هموطنان چنان تصویر آزاردهنده و بدوی از ایران به نمایش گذاشتند که بازیکن ایتالیایی در صفحه اش نوشت: "انگار تفریح ایرانی ها توهین است. در یک روز گذشته 150 پست روی دیوار من نوشته شده که همه ایرانی هستند." !!!!!!

این نوشته ی او 1900کامنت از طرف ایرانی ها داشته است. حجم کل کل انقدر زیاد شده بود که صفحه زاتسیف یک پست جدا برای ایرانی ها گذاشت!

کوتاه سخن آنکه نژادپرستی در میان ما یک خرده فرهنگ مخفی است و اگر مجال حضور و ظهور بیابد مثل ریزگردها نفس کشیدن را دشوار خواهد کرد.مثل بسیاری موضوعات مهم اجتماعی و اخلاقی دیگر که متولیان از کنارشان میگذرند. ولی رگ غیرتشان برجسته میشود که چرا تصویر فلان دختر در خلال بازی والیبال با لباس نامناسب پخش شد, به حاشیه رانده میشود و برای کسی اهمیتی نخواهد داشت.

ولی نژادپرستی صفتی شرم آور است, بکوشیم از رنگ آن بکاهیم. به هم و به به همه احترام بگذاریم, این یکی از نخستین درس های انسان بودن است.


احسان محمدی

هفته نامه امید جوان - شماره 827

مورخ شنبه 16 تیر 1392


پ.ن: نمی دونم شما با خوندن این مطلب چه احساسی داشتید اما من واقعا شرمنده شدم. از این که یک ایتالیایی(سرمربی نازنین تیم ملی والیبال ما) با چند جمله چقدر از ایران و مردم ایران و فرهنگ ایرانی و آثار تاریخی ایران زیبا حرف می زنه و چقدر می تونه تبلیغ بزرگ و خوبی برای این کشور باشه که رسانه های خبریِ دیگه خواسته یا ناخواسته تصویری خلاف اون رو به همه نشون دادن. و چقدر می تونه کمک باشه به نشون دادن خوبی های این آب و خاک...

اون وقت چند نفر به اصطلاح ایرانی(!) با یک حرکت بچگانه(حتی بچگانه هم رسا نیست در این مورد اوضاع خیلی بدتر از این حرفاس اما نخواستم اون یکی لغت رو به کار ببرم) و در یک حرکت از سر ناآگاهی و بدون فکر درست مثل ماری که تو آستین پرورش یافته باشه با عملشون تبلیغات منفی برای کشورشون می کنن! و حتی چهره ی بچه های نازنین تیم ملی والیبالمون رو جلوی ایتالیایی ها خراب می کنن و حتی شاید چهره ی بلاسکوی بیچاره رو هم!

فقط می تونم بگم متاسفم! واقعا متاسفم.

پستی که در ادامه مطلب می خونید, قسمتی از مطلب "نژادپرستی از آمریکا تا اینجا" نوشته ی آقای احسان محمدی از هفته نامه امید جوان شماره 827 مورخ شنبه 16 تیر 92 است که با خوندنش خیلی خیلی خیلی افسوس خوردم و ناراحت شدم.

واقعا متاسفم که ما "ایرانی ها" با این همه ادعای فرهنگ و تمدن و ادب یه همچین حرکاتی از خودمون بروز می دیم.


و تو! آقا یا خانمی که این کار رو انجام دادی... برا تو خیلی متاسفم که حتی "نخواستی بفهمی" کاری که می کنی متاسفانه تنها پای خودت که نه... حرکت ناشایستت به پای یک ملت گذاشته می شه... اونقدری که راجع به یه ملت بنویسن:


"تفریح ایرانی ها توهین است!"


ایوان زایتسف شاید هیچوقت این مطلب رو نخونی... اما من به عنوان یه ایرانی ازت خواهش می کنم که لطفا کار زشت یه عده آدم رو به پای همه ی مردم و به خصوص بچه های خوب و نازنین والیبال ما نذار...


ادامه حرفام :

(...)

نژادپرستی به ویژه در میان جوانان رشد سرسام آور و شگفت انگیزی دارد, در نمونه ای که هنوز بازارش گرم است. برخی از هموطنانی که در فضای مجازی فعالند, یک فاجعه شرم آور ساختند!

بعد از پیروزی تیم والیبال ایران مقابل ایتالیادر بازی نخست, عده ای به سراغ صفحه اختصاصی "ایوان زایتسف" بازیکن تیم ایتالیا رفتند و او را به خاطر بازی خوبش(!!!!) با درشت ترین و تحقیرآمیزترین واژه ها مورد نوازش قرار دادند! تنها به این گناه که برای تیم ملی کشورش خوب بازی کرده بود و از ایران امتیاز گرفته بود. (!!!!!!!)

...

این درحالی است که خولیو ولاسکو روز قبل از بازی در قامت سفیر ایران ظاهر شد و به رسانه های ایتالیایی گفت:

"مردم ایران زندگی آرام و سرزنده ای دارند. ایران کشوری آرام و بی دغدغه است. من زندگی خوبی در آنجا دارم و از هر حیث احساس راحتی و امنیت می کنم. ایران کشور دیدنی است و آثار تاریخی بسیار زیبایی دارد. من در چند سالی که آنجا بودم, تنها توانستم چند جای دیدنی آن را از نزدیک ببینم. مثل پرسپولیس و تخت جمشیدکه از دیدن آنها بسیار لذت بردم. ایران کشور با تمدنی است و مردمی با فرهنگ و اصیل دارد و به طور کلی آن طور که گفته می شود, نیست.ایران کاملا متفاوت و بسیار جذاب و دیدنی است."

اما برخی از هموطنان چنان تصویر آزاردهنده و بدوی از ایران به نمایش گذاشتند که بازیکن ایتالیایی در صفحه اش نوشت: "انگار تفریح ایرانی ها توهین است. در یک روز گذشته 150 پست روی دیوار من نوشته شده که همه ایرانی هستند." !!!!!!

این نوشته ی او 1900کامنت از طرف ایرانی ها داشته است. حجم کل کل انقدر زیاد شده بود که صفحه زاتسیف یک پست جدا برای ایرانی ها گذاشت!

کوتاه سخن آنکه نژادپرستی در میان ما یک خرده فرهنگ مخفی است و اگر مجال حضور و ظهور بیابد مثل ریزگردها نفس کشیدن را دشوار خواهد کرد.مثل بسیاری موضوعات مهم اجتماعی و اخلاقی دیگر که متولیان از کنارشان میگذرند. ولی رگ غیرتشان برجسته میشود که چرا تصویر فلان دختر در خلال بازی والیبال با لباس نامناسب پخش شد, به حاشیه رانده میشود و برای کسی اهمیتی نخواهد داشت.

ولی نژادپرستی صفتی شرم آور است, بکوشیم از رنگ آن بکاهیم. به هم و به به همه احترام بگذاریم, این یکی از نخستین درس های انسان بودن است.


احسان محمدی

هفته نامه امید جوان - شماره 827

مورخ شنبه 16 تیر 1392


پ.ن: نمی دونم شما با خوندن این مطلب چه احساسی داشتید اما من واقعا شرمنده شدم. از این که یک ایتالیایی(سرمربی نازنین تیم ملی والیبال ما) با چند جمله چقدر از ایران و مردم ایران و فرهنگ ایرانی و آثار تاریخی ایران زیبا حرف می زنه و چقدر می تونه تبلیغ بزرگ و خوبی برای این کشور باشه که رسانه های خبریِ دیگه خواسته یا ناخواسته تصویری خلاف اون رو به همه نشون دادن. و چقدر می تونه کمک باشه به نشون دادن خوبی های این آب و خاک...

اون وقت چند نفر به اصطلاح ایرانی(!) با یک حرکت بچگانه(حتی بچگانه هم رسا نیست در این مورد اوضاع خیلی بدتر از این حرفاس اما نخواستم اون یکی لغت رو به کار ببرم) و در یک حرکت از سر ناآگاهی و بدون فکر درست مثل ماری که تو آستین پرورش یافته باشه با عملشون تبلیغات منفی برای کشورشون می کنن! و حتی چهره ی بچه های نازنین تیم ملی والیبالمون رو جلوی ایتالیایی ها خراب می کنن و حتی شاید چهره ی بلاسکوی بیچاره رو هم!

فقط می تونم بگم متاسفم! واقعا متاسفم.


برچسب‌ها: نژآدپرستی در ایراناشتباهات ما
+ نوشته شده در  یکشنبه ۲۳ تیر۱۳۹۲ساعت 21:44  توسط شقایق و یاس  |  آرشیو نظرات
  • یاسمین پرنده ی سفید

سلااااااااااااااااااااااااااام
من برگشــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــتم :))))))))
بالاخره پروژه ام رو هم تحویل دادم و در حال حاضر حداقل در این مورد دارم یه نفس راحت می کشم!

هر چند که در دنباله ی بهار مزخرفی که داشتم, تابستون سختی رو شروع کردم ولی گذاشتمش به پای اتفاقات مزخرفی که از بهار جا مونده بود و امید روزهای بهتری رو دارم:)


اول می خوام از همه کسایی که تو روزای نبودنم هم بهم سر زدن و یادم رو کردن تشکر کنم:) دستتون درد نکنه... خدا شادتون کنه دوستان:)

و دوم:

تو روزایی که نبودم اتفاقات زیادی افتاد... دوست قدیمی بی وبلاگ "عمه زا" وبلاگ خودش رو ساخت(پارازیت) که بهش خوش آمد می گم...

دوست محترم محمد آقای جمع مای خودمون(آوای فاخته) یه وبلاگ دیگه ساخت که بازم بهش تبریک می گم:)

و "مجید جمع ما و شادمهر ماندگار" هم یه وبلاگ شخصی واسه خودش ساخته (ساکن خیابان نوزدهم) که به این دوست خوب هم تبریک می گم :)

و...دوست خوبم "سکوت" منو به خونه جدیدش دعوت کرد ولی هنوز نمی دونم جریان چیه که باید یه سر برم ببینم چی شده و.......

در دنیای موسیقی هم آلبوم های زیادی به بازار اومده از جمله آلبوم "حس از خشایار لزومی" که جالب بود, و آلبوم جشن تنهایی شهاب رمضان که بابت این آلبوم صمیمانه ازش ممنونم! و البته کسای دیگه ای هم بودن که یه مدت از آلبومشون می گذره ولی من تازه موفق شدم یه دور آهنگشون رو گوش بدم! مثل محمدعلیزاده و روزبه نعمت الهی و...


واز همه مهمتر (البته برای من) تک ترانه ی زیبای "من و تو مردم" که در اون برای اولین بار ترانه ای رو با صدای ♥یغما گلرویی♥ شنیدیم که من هر بار تو مسیر بهش گوش می دم دوست دارم مسیرم کـــــــــــش بیاد و مثلا ترافیک یه کوچولو در عین روان بودن سنگین بشه و به چراغ قرمز بخورم و خلاصه وقت بیشتری داشته باشم تا بیشتر بهش گوش بدم!


در اولین پست نمی خوام پرحرفی کنم و سرتون رو درد بیارم که بگید ای بابا... کاش برنمی گشتااااااا:)
به هر حال... امیدوارم ترانه ی زندگیتون همیشه شاد باشه دوستان... تا پست بعد...
سعی می کنم زود برگردم اما قول نمی دم چون این روزام اصلا دست خودم نیست :)


++راستی... راستی... بچه های والیبالیست... دمتون گرم... مرسی... مرسی... مرسی...

ممنون که شادمون کردید... مرسی که سنگ تموم گذاشتید... مرسی که تمام تلاشتون رو کردید :)

درسته که دلمون سوخت که نرفتید بالا... اما همین که این مدت ایــــــــــــــــــــــــــــــــــن هــــــمــــــــه باعث شادی بودید ممنون[گل]

+ نوشته شده در  شنبه ۲۲ تیر۱۳۹۲ساعت 20:17  توسط شقایق و یاس  |  آرشیو نظرات

برد تیم ملی والیبالمون رو به همه تبریک می گم...

انشالله شادی های پی در پی و بیشتر و بزرگتر ومهم تر در پیش باشه...

به امید روزهای بهتر و بهتر...

 

+دوستان می دونم که جدیدا کمتر بهتون سر می زنم... باور کنید سرم خیلی شلوغه...انشالله جبران می کنم.

یکی از دغدغه هام تحویل دادن پروژه امه... دعا کنید بتونم یه چیز درست و حسابی از توش در بیارم و به موقع به استاد برسونمش و نمره ی خوبی بگیرم.

++نمی دونید که این روزا این دنیای مجازی چه دلگرمیه خوبیه برام. خوشحالم که این وبلاگ رو دارم... واز اون بیشتر خوشحالم که دوستای خوبی مثل شما دارم. ممنونم که هستید

+ نوشته شده در  یکشنبه ۲ تیر۱۳۹۲ساعت 21:17  توسط شقایق و یاس  |  آرشیو نظرات

بهار بدی بود... حداقل برای من... قبلا هم بهار های خوب وبد زیادی رو گذروندیم... اما من فقط منظورم به اتفاقات شخصیه... این که این سال ها گرونی بوده یا اینکه بهارهای قبل و قبل تر وقبل ترش چه اتفاقاتی افتاده بوده و اینا و اتفاقای بدی بوده یا هرچی رو کاری ندارم... من الان دارم فقط از موارد شخصی حرف می زنم.

این بهار برای شخص من... بدترین بهار عمرم بود... خوشحالم که تموم شد... امیدوارم که روزهای آینده روزهای بهتری باشه... امیدوارم بهاری که رفت دیگه هرگز برنگرده... امیدوارم روزایی که بر من گذشت رو هیچکس تجربه نکنه...

برای همتون روزای خوب و خوش و تابستون گرم و شادی رو آرزو می کنم.

لبتون پرخنده، دلتون شاد، تنتون سالم، و فاصله ها ازتون دور!!!

+به امید پیروزی تیم آبرومند و دوست داشتنی والیبال ایران نازنینمون در بازی فردا

+ نوشته شده در  شنبه ۱ تیر۱۳۹۲ساعت 18:28  توسط شقایق و یاس  |  آرشیو نظرات
  • یاسمین پرنده ی سفید