پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ!
پس:
این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:)
تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)

بایگانی
آخرین مطالب

۱۹ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

پشت چراغ قرمز به صفحه ی گوشیم زل زده بودم. صداش تکونم داد: انقدر تکون نخور دیگه خانوم!

با تعجب برگشتم کنارمو نگاه کردم. آقای میانسالی داشت به خانومش که پشت ترک موتورش نشسته بود غر میزد. خانومه فقط مظلومانه گفت ببخشید. و آقا همونطور که از لابه لای ماشینا میخواست خودشو برسونه جلو کماکان غر میزد: انگار تو تاکسی نشسته که انقدر تکون میخوره....

با خودم فکر کردم چی میشد اگه خیلی ساده تر میگفت: "خانومی... تکون میخوری تعادل موتور به هم میریزه... یه کم شرایطو تحمل کن تا برسیم"

یا هزاران جمله ی قشنگ دیگه....

به همینا فکر میکردم که یهو یکی از درون بهم گفت: حالا بشین برای تمام جمله های زشتی که خودت به کار بردی و میبری جایگزین پیدا کن... واسه تمام اون لحظه های عصبانیت... واسه لحظه هایی که انگار خودت نیستی...

گاهی خودتو از بیرون نگاه کن:)

  • یاسمین پرنده ی سفید

خیلی وقت بود که بهش میگفتم، اگه همه ی دوستای خوبت اسم دارن... چرا من ندارم؟:( گفت که کار سخت و زمان بریه... اما اسممو پیدا میکنه. بالاخره آخر یه شب ازش پرسیدم پس این اسم ما چی شد؟ گفت اسم تو رو میذارم داریا...

داریا یعنی دارنده؛ ضمنا میگن تو میدونای جنگ گردونه جنگو میچرخونه. قراره گردونه زندگیتو بچرخونی. اینجا هم میدون جنگه. همیشه باید پیروز باشی. "دارنده" خیلی چیزا. دارایی هاتو پیدا کن. تو حتی قبل پیدا کردنشونم داریشون. پس باید گفت دارایی هاتو ببین.

الفش رو برداری معنی آب های بیکران رو میده. آب هایی که عکس آسمون رو دارن. آب هایی به وسعت رویاها... نشونه قلبت هست. نشونه آبی بیکرانه ی دریای دلت. بخاطر همینه من اسم "داریا" رو میذارم برات:)


+ همیشه دریا رو دوست داشتم. وشاید واسه همین بود که از اسمم خیلی خوشم اومد... شایدم به خاطر معنیش... شایدم چون یه دوست خوب برام انتخابش کرد:)

  • یاسمین پرنده ی سفید

اولین شکست عشقیمو زمانی خوردم که بابا تلفنی بهم گفت که برام مسواک برقی خریده و من با همون سن و سال کم و شوق و ذوق کودکانه منتظر بودم تا مسواکی دستم برسه که مثل کارتونای پلنگ صورتی میزنمش به برق و اون خودش دندونامو میشوره و امیدوار بودم مثل مسواک "پینک پنتر" باهام لج نکنه:))) اما... غافل از این که علم فقط تا اندازه ای پیشرفت کرده که فقط میتونه به جای یه وسیله ی سبک یه چیز سنگینتر بده به دستت تا تو مجبور نباشی دست مبارک رو زیاد تکون بدی!

از همینجا خسته نباشید جانانه ای به سازندگانش میگم:| باشد که رستگار شوید!

  • یاسمین پرنده ی سفید

اتوبان باقری بیشتر بهش می آد چند تا خروجی و دور برگردون باشه که به وسیله ی یه مسیر آسفالته به هم وصل شدن:/ کجاش اتوبانه آخه؟:/

  • یاسمین پرنده ی سفید

یه دوست امروز تو تلگرام برام کامنت فرستاد. نوشته بود که مشغول بوده و نتونسته زودتر کامنت بده. نوشته بود با ۵۰ روز تاخیر تولدت رو تبریک میگم.

براش نوشتم که همیشه یکی از بامعرفت ترین رفیقام بوده و این که نتونسته زودتر بهم کامنت بده ذره ای از معرفتش رو تو دلم کم نمیکنه. و این جمله رو از صمیم قلبم براش نوشتم.


امروز داشتم جزوه ها و برگه های قدیمیم رو دور میریختم. بعضی نوشته ها برام خیلی جالب بودن. یه برگه پیدا کردم که به سبک اون روزام اسم تمام کسایی که جواب تبریک فلان مناسبتی که براشون با اس ام اس فرستاده بودم رو داده بودن رو علامت زده بودم... همون روزایی که هنوز به کمیت ها اهمیت میدادم. همون روزایی که جلوی اسم کسایی که تولدم رو تبریک گفتن تیک میزدم!

روزگار چیز جالبیه... آدم هر چی بزرگتر میشه چقدر تغییر میکنه! خیلی طول نکشید تا بفهمم کسی که وقتی میبینه حالم خرابه ۱۱شب خودشو میرسونه بهم و تنها چیزی که برای خوشحال کردنم پیدا کرده بوده برچسب موبایله بیشتر از کسی دوستم داره که از روی وظیفه سالی یک بار تولدم رو تبریک میگه!

قدر کسایی که به فکر "لبخندای واقعی"اتونن رو بدونید:)

  • یاسمین پرنده ی سفید
احساس عاشق شدن, مثل اولین باری می مونه که موقع رانندگی می خوای بری دنده ی 5! :|
  • یاسمین پرنده ی سفید

گفتن جمله ی "دوستت دارم" یکی از سخت ترین کارای دنیاس... به خصوص وقتی نمیدونی تا کی می مونه...

شاید واسه همینه که پاش که بیفته راحت میتونی به مادر، پدر، خواهر یا برادرت بگی که دوسشون داری... اما واسه دیگران به این راحتی نیست.

نمیدونم بعضیا چطور میتونن به راحتی ادعا کنن! چطور واسشون به همین راحتیه؟! "دوستت دارم" حرمت داره...

  • یاسمین پرنده ی سفید

میدونی رفیق؟ خدا بعضی آدما رو فرستاده تا به دیگران راه های رسیدن به آرامش رو یاد بدن. تا به دیگران یاد بدن که چطوری میشه تو اوج زندگی های ماشینیِ امروز, واسه پناه بردن از مشکلاتشون به سمت آرامش, تو رویاهاشون یه جای دنج واسه خودشون بسازن, جایی که خوشحالشون کنه, جایی که حالشون رو خوب کنه.

می دونی رفیق؟ همه ی آدما این کارو بلد نیستن و اونایی که بلدن یه نعمتن! شاید تو برگشتی تا به من یاد بدی وسط یه روز شلوغ که لبخند زدن یادم رفته برم کنار یه آبشار بلند یا برم توی اون غار, کنار دریاچه ی لبخندمون ازش سنگای رنگی و ستاره بردارم!

می دونی رفیق؟ بعضی از آدما ازت سوال نمی کنن... وقتی چیزی می پرسن حتی اگه نخوای بهشون جواب بدی... بازم درکت می کنن... بازم می گن دردت رو می فهمن... و "می فهمن!" تو از اون دسته از آدمایی! بودن آدمایی مثل تو, تو زندگی هر کسی یه معجزه اس! :) 

خوشحالم که برگشتی... خوشحالم که هستی... خوشحالم که دارمت... زندگیت پر از شادی رفیق :) 


+ دیرکرد این پست رو بذار به پای ذهن شلوغی که نوشتن سختش شده بود تو این چند روز... تولدت مبارک :)

  • یاسمین پرنده ی سفید

داشت خاطراتش رو برام مرور میکرد. حرفایی که زده بود و چیزایی که شنیده بود رو میگفت. ولی تو نگاهش یه غمی بود! حرفاش رو با ذوق می گفت, لبخند رو لبش بود, با هیجان حرف می زد؛ اما... یه غمی تو چشماش بود! نگاش کردم گفتم پس این غم چیه تو صورتته؟

بهم گفت: می دونی؟ عشق چیز عجیبیه... در عین حال که خوشی زیادی میریزه تو دلت, شور و هیجان خاصی می آره تو زندگیت, روزاتو قشنگ می کنه... یه غم بزرگ با خودش داره... می دونی این غم کِی بیشتر می شه؟ وقتی که تمام احساست یه سمت میره ولی منطقت قبولش نمیکنه. منطق همیشه کار آدمو خراب میکنه! نمی ذاره حال احساست خوب باشه. اما احساست هی زور میزنه تا حالش رو خوب کنه... همین!

  • یاسمین پرنده ی سفید

رفتم تو مغازه گفتم میخوام یه مشورت کنم. گفت بفرمایید. گفتم تو قیمت ۸۰۰ ؛ ۹۰۰ تومن شما باشی الجی میخری؛ اچ تی سی یا سامسونگ.

بدون فکر کردن گفت اچ تی سی

گفتم چرا؟ امکانات الجی که خیلی بهتره. من جی۲مینی داشتم خیلی هم راضی بودم.

با اعتماد به نفس گفت: با اچ تی سی کار کردی؟

گفتم چند روزه دارم کار میکنم.

گفت خب هنوز عادت نداری بهش(و همچنان با خونسردی و اعتماد به نفس نگام کرد)

گفتم اصلا قضیه عادت نیست. یه مثال ساده میزنم. دوربین الجی لرزشگیر داره اما اچ تی سی نداره. بارها پیش اومده من پشت فرمون عکس گرفتم اما با این نمیشه.

نگاه کرد و گفت... آره خب... با مٍن ٍمن ادامه داد... بستگی داره چه توقعی از گوشی داشته باشی خب!

گفتم آقا این دیگه یه چیز ساده است.

دوباره قیافه خونسرد گرفت و گفت:ولی سامسونگ این قابلیت رو داره.

گفتم خب پس بین الجی و سامسونگ و اچ تی سی؟

گفت سامسونگ

من: :/

الجی: :(

اچ تی سی: :x


+نتیجه گیری شخصی۱: الجی خوب است. اچ تی سی خر است!

+نتیجه گیری شخصی ۲: وقتی چیزی از روز اول به دلت ننشست نگیرش! حتی اگه همه با اطمینان گفتن خوبه:/

  • یاسمین پرنده ی سفید