پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ!
پس:
این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:)
تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)

بایگانی
آخرین مطالب

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دلم عجیب گرفته است» ثبت شده است

دلم گرفته،

دلم عجیب گرفته است.


و هیچ چیز،

نه این دقایق خوشبو، که روی شاخه نارنج می‌شود خاموش،

نه این صداقت حرفی، که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست،

نه هیچ چیز مرا از هجوم خالی اطراف نمی‌رهاند.

و فکر می‌کنم

که این ترنم موزون حزن تا به ابد

شنیده خواهد شد."


نگاه مرد مسافر به روی زمین افتاد:

"چه سیب‌های قشنگی!

حیات نشئه تنهایی است."


و میزبان پرسید:

قشنگ یعنی چه؟


- قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال

و عشق، تنها عشق تو را به گرمی یک سیب می‌کند مأنوس.

و عشق، تنها عشق

مرا به وسعت اندوه زندگی‌ها برد،

مرا رساند به امکان یک پرنده شدن.


- و نوشداری اندوه؟


- صدای خالص اکسیر می‌دهد این نوش.


و حال، شب شده بود.

چراغ روشن بود.

و چای می‌خوردند.


- چرا گرفته دلت، مثل آنکه تنهایی.


- چقدر هم تنها!


- خیال می‌کنم

دچار آن رگ پنهان رنگ‌ها هستی.


- دچار یعنی

- عاشق.


- و فکر کن که چه تنهاست

اگر ماهی کوچک، دچار آبی دریای بیکران باشد.


- چه فکر نازک غمناکی!


- و غم تبسم پوشیده نگاه گیاه است.

و غم اشاره محوی به رد وحدت اشیاست.


- خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند

و دست منبسط نور روی شانه آنهاست.


- نه، وصل ممکن نیست،

همیشه فاصله‌ای هست.

اگر چه منحنی آب بالش خوبی است.

برای خواب دل آویز و ترد نیلوفر،

همیشه فاصله‌ای هست.

دچار باید بود

و گرنه زمزمه حیات میان دو حرف

حرام خواهد شد.

و عشق

سفر به روشنی اهتراز خلوت اشیاست.

و عشق

صدای فاصله هاست.

صدای فاصله‌هایی که


- غرق ابهامند


- نه،

صدای فاصله‌هایی که مثل نقره تمیزند

و با شنیدن یک هیچ می‌شوند کدر.

همیشه عاشق تنهاست.



*سهراب سپهری


پ.ن: خوشحال میشم اگه هنوزم نظراتتون رو پست قبلی رو ادامه بدید :)

  • یاسمین پرنده ی سفید

کاش... ای کاش بی صدا گریه کردن رو یاد گرفته بودم...

+چقدر خوبه که ایتجا رو نمیخونی:)

  • یاسمین پرنده ی سفید
  • یاسمین پرنده ی سفید

یه وقتایی هست... دلت میخواد حرف بزنی... اما نمیدونی میخوای چی بگی... ولی از اون بدتر وقتیه که ازت میپرسن چته؟... تو میدونی مثل همیشه نیستی.. اما نمیدونی باید چی بگی... یه وقتایی وایمیسی و همه چیز رو نگاه میکنی... نگاه میکنی... نگاه میکنی...

تنها چیزی که میدونی اینه که: دیگه هیییییچ چیز مثل قبل نیست:)

  • یاسمین پرنده ی سفید