پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ!
پس:
این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:)
تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)

بایگانی

از خنده تا خنده:)

پنجشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۳۰ ب.ظ

دیرور تولدش بود! معلمی که حدودا 8 سال پیش بهم گفت: از معدود کسایی هستی که وقتی میخندی آدم حس میکنه خنده هات از ته قلبته و واقعیه.

خوب یادمه که همون لحظه نگاش کردم و رفتم تو فکر... دوست داشتم امروز نظرش رو بپرسم:))

  • یاسمین پرنده ی سفید

پرنده ی سفید

گریه و خنده

نظرات  (۱)

8 سال زمان کمی نیست
امیدوارم هنوز هم خنده هاتون واقعی باشه :)
پاسخ:
دوست صمیمی ام هم چند روز پیش دقیقا عین همون جمله رو دوباره بهم گفت.
فکر کنم هنوزم خندیدن رو یادم نرفته. انگار هنوزم همونم :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">