پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ!
پس:
این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:)
تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گریه و خنده» ثبت شده است

دیرور تولدش بود! معلمی که حدودا 8 سال پیش بهم گفت: از معدود کسایی هستی که وقتی میخندی آدم حس میکنه خنده هات از ته قلبته و واقعیه.

خوب یادمه که همون لحظه نگاش کردم و رفتم تو فکر... دوست داشتم امروز نظرش رو بپرسم:))

  • یاسمین پرنده ی سفید

روشو برگردوند و گفت... نمیخواد. اصلا هیچ به رفتار خودت دقت کردی؟ بگو بخندات با دیگرانه. به من که میرسی بداخلاقیاتو می آری.

به روزایی که تو این چند وقت گذروندم نگاه کردم... کاش... کاش خبر داشت که چقدر از غرغرا و دردامو تقسیم کردم با همون آدمایی که میگه خنده هام مال اوناس!

چقدر ظاهر مسائل با باطنشون فرق داره.....

  • یاسمین پرنده ی سفید