یه دوره ای بود از بابا می پرسیدم چه خبر؟ میگفت: ما که زندگیمون شده "کار... خونه... کار... خونه... کم کم داریم میشیم کارخونه"
میخندیدم و میگفتم: منم شدم "کار... خونه... کلاس... کار... خونه... کلاس... دارم میشم کارخونه ی باکلاس"
الان که فکر می کنم جا داشت مامانم هم بگه "منم زندگیم شده کار ِ خونه و کار ِ خونه"
بابام هم میخندید و بهم میگفت خوبه حداقل تو باکلاسی :)
خواستم بگم کلا خانواده ی کارخونه داری هستیم :))))))) حالا هر کدوم به یه شکلی
- ۵ نظر
- ۲۶ خرداد ۹۶ ، ۱۹:۴۷