پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ!
پس:
این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:)
تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)

بایگانی

۵۱ مطلب با موضوع «مناسبـت ها» ثبت شده است

آخیش... ساعتا برگشت سر جای اولش... چقدر بیدار شدن خوبه :)) من... عااااااااشق پاییزم.... هواهای ابری و بارونی دوست داشتنی... صدای برگای خشک زیرپا... قدم زدنای خستگی ناپذیر ولیعصر... سلام3>

  • یاسمین پرنده ی سفید

مُرد... توی دستم جون داد...

اما اونی که هر روز آرزوی مرگش رو دارم به فکر خوردن صبحونه اشه....

خدایا این منصفانه نیست....

  • یاسمین پرنده ی سفید


ممنون از مجید عزیز به خاطر این طرح خوبش :)

روزتون مبارک دخترا:)

  • یاسمین پرنده ی سفید
تو اداره ی پست برای بسته بندی خیلی کمکم کرد. چون نمی دونستم بسته ای که بهم می ده چقدریه کاغذم رو نبریده بودم. خلاصه... وقتی کارا تموم شد, موقع بیرون اومدن پرسیدم: فکر می کنید کی برسه؟ گفت: پس فردا من که چند روزی بود سرم شلوغ بود و فکر می کردم دیر برای پست اقدام کردم ذوق زده گفتم: چقدر خوب!!!! پس فردا تولدشه :) خانومه لبخند زد :)
و من با خودم فکر کردم که چقدر روش های قدیمی معاشرت هنوز دلچسبن... و ذوق ارسال و دریافت یه بسته با هیچ حس دیگه ای مشابهت نداره :)
امیدوارم همونقدر که من از فرستادنش ذوق کردم. تو هم از گرفتنش ذوق کرده باشی :) رفیق خوش صدای من :) تولدت مبارک جانِ دل :)
  • یاسمین پرنده ی سفید

درسته که بین تیما اول طرفدار ایتالیام... اما همین که پرتغال انتقام آلمان رو از فرانسه گرفت خوشحالم. و از اون بیشتر خیلی خوشحالم که با وجود تمام نامردیهایی که فرانسه کرد و رونالدو رو هم مصدوم کرد باخت.

ویوا پرتغال حتی:دی


+هیچی مثل لذت تماشاکردن فوتبال با دوستان نیست:)))))

  • یاسمین پرنده ی سفید

دنیای جالبیه... دیروز مراسم ختم بودیم و امشب نامزدی...

  • یاسمین پرنده ی سفید

داشت با شوق و ذوق و افتخار میگفت دخترش نفر اول ایران شده. ازش پرسیدم: "الان بیشتر خوشحالی یا روزی که خودت قهرمان شده بودی؟" گفت:"الان... اصلا قابل مقایسه نیست... الان خیلی خوشحالم"

برای کوچولوش خوشحال بودم ولی... اولین فکری که از سرم گذشت این بود که چرا من هیچوقت نتونستم مادر و پدرم رو اینطور خوشحال کنم.

خیلی بهت بدهکارم بابایی... روزت مبارک:)

  • یاسمین پرنده ی سفید

شهاب سنگ پوستر شب آرزوها رو میبینم و یاد بچگیام می افتم. یاد اون شبی که ساعتم رو واسه نیمه شب کوک کردم تا بیدار شم و شهاب بارونو ببینم. نمیدونم کجا شنیده بودم که موقع شهاب بارون دعای آدم برآورده میشه. شاید از همون موقع بود که عاشق آسمون شب شدم...

پرده رو میزنم کنار و سنگ صبور روزای دورمو صدا میکنم. تو دلم شعر "مجتبی معظمی" تکرار میشه: "موسم اندوه که میرسد، ماه را نگاه کنید." با خودم فکر میکنم اولین بار با صدای پرویز پرستویی عاشق ماه شدم...

بهش میگم: "یادته میگفتم برام دعا کن عاشق شم؟" ماه هیچی نمیگه... مثل همیشه فقط یه لبخند قشنگ میزنه. لبخندشو دوست دارم. لبخند میزنم و ادامه میدم: میگن شب آرزوهاس... میترسم از آرزوهایی که آدما با اصرار از خدا میخوان...

خیلی آرزوها وقتی برآورده نمیشن شیرین ترن... خیلی آرزوها بوده که بعد از چند سال فهمیدم چقدر خوبه که بهشون نرسیدم...خیلی آرزوها بوده که بهشون رسیدم و از دستشون دادم!... خیلی آرزوها بوده که انقدر برآورده نشدن که دیگه نبودنشون رو بلد شدم... 

نگاش میکنم... ماه هنوز لبخند میزنه، یه لبخند تلخ...! یه چیزی ته دلم میگه که داره به خورشید فکر میکنه. لبخند میزنم... بهش میگم: دلم برای دریا تنگ شده... برای سه سالگیم... برای خنده های مادرم... برای موهای سیاه بابا...

دلم نه ماشین گرون میخواد، نه اون دستبند هفت ملیونی که تنها چیز دنیا بود که چشمم همیشه روش موند... دلم فقط سفر میخواد... واسه رفتن و رفتن... هنوزم همه ی عروسکامو میبخشم واسه شادی و آرامشی که این روزا کمرنگ شده...

ماه با ستاره ها رقص نور تمرین شده اشون رو نشونم میده و با چشماش لالایی میگه... لبخند میزنم... چشمام رو میبندم و آرزوهای برآورده شده ام رو میشمارم... آدمایی که بودنشون معجزه اس... 1...2...3... 4.... لالایی ماه منو به رویاهام میبره :)

  • یاسمین پرنده ی سفید
بازم عید و بازم عیددیدنی... یه سوال؟
چند نفرتون امسال به این جمله فکر کردید: "چرا باید به فامیلی سر بزنم که سال تا سال نمی بینمشون و اگر روزیمشکلی داشته باشم نمی تونم روشون حساب کنم؛ به جای این که وقتم رو با دوستانی بگذرونم که می دونم اگه پاش بیفته هوام رو دارن؟"

  • یاسمین پرنده ی سفید

دوستان و همراهان همیشگی رادیوبلاگیا... پیشنهاد می کنم با ویژه برنامه ی نوروزی رادیو بلاگیها باز هم همراهمون باشید.

تیم رادیو بلاگیها سال خوب و خوشی رو برای شما آرزو می کنند.

امیدوارم دلتون خوش... لبتون خندون... تنتون سلامت... و جیبتون پر از پول باشه :)


RadioBlogiha


telegram.me/blogiha

instagram.com/blogiha

  • یاسمین پرنده ی سفید