می دونی رفیق؟
به نظر من آدم باید دوستاش رو در برخوردشون با دوستای دیگه اش بشناسه.
وقتی دوستم رو می بینم که خیلی درد دل هاش رو قبل از این که به من بگه به "ایکس" میگه, اما وقتی "ایکس" نیستش بدون این که از خودش نگرانی بروز بده به خاطر نبودنش, در برابر سوال من که می گم "چرا به ایکس نمی گی کمکت کنه؟" خیلی راحت میگه "خب اون که فعلا پیداش نیست" این برای من یعنی زنگ خطر... یعنی اگه یه روز منم نباشم اون یه نفر دیگه رو برای مشکلاتش پیدا می کنه. این یعنی من مهم نیستم. بیان مشکلاتشه که براش مهمه. من نبودم یکی دیگه :)
وقتی دوستم رو می بینم که چون فلانی بهش محل نداده سعی می کنه زیرآبش رو پیش دو تا دوست دیگه اش بزنه و دورادور اذیتش کنه. چرا باید بیش از یه حدی وقت بذارم برای بیرون رفتن... وقتی می دونم ممکنه یه روز زیرآب من رو هم پیش هر کسی بزنه.
وقتی دوستم رو می بینم که به خاطر این که کسی بهش بد کرده خیلی راحت از این حرف می زنه که حالا که اینطوری شد آبروشو پیش بقیه دوستاشم می برم که لااقل بدونن با کی طرفن. می ترسم ازش!
وقتی دوستم رو میبینم که به من میگه "عشقم" و به چهار تا دوست دیگه اش هم میگه "عشقم" در حالی که اندازه هم دوستمون نداره... می فهمم که چقدر باید رو حرفاش حساب کرد.
می دونی؟ نمیگم من از دوستام بهترم. منم شاید اگه تو شرایط اونا قرار بگیرم همون کار رو بکنم!!!! کسی از آینده اش خبر نداره... اما نوع رفاقت دوستات با دوستاشون خیلی چیزا رو به آدم میفهمونه :)
یه چیزی رو می دونم. این که همه ی آدما قبل از هرکسی به فکر منافع خودشونن و این چیز عجیبی نیست. اما این که آدم در مواقع لزوم به فکر اطرافیانش هم باشه لازمه ی زندگی اجتماعیه.
ما نمی تونیم از دیگران گله کنیم به خاطر رفتاری که با ما دارن قبل از این که رفتارهای خودمون رو هم ببینیم. ببینیم چی دادیم که در برابرش توقع چی داریم. یا لااقل انقدر جنبه امون رو بالا ببریم که اگه خودمون متوجه کارامون نیستیم دیگران بتونن بهمون بگن که چند چندیم. (البته این رو در مورد مثال های دیگه ای که در مورد دوستام و دوستاشون هم زدم صدق می کنه ها... خودم متوجه این موضوع هستم)