پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ!
پس:
این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:)
تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آرزوهای رفته» ثبت شده است

دستمو میذارم رو دکمه ی ضبط و با ذوق و شوق یه چیزی تعریف میکنم... اما یه دفعه... انگشتمو از راست به چپ میکشم تا برای همیشه پاک شه... به خودم میگم: کی اهمیت میده؟ داریم زندگیمونو میکنیم بابا... رانندگی با یه قوطی نوشابه تو دستت بی اهمیت ترین اتفاق دنیاس...

پل گیشا و دانشکده مدیریت دانشگاه تهران و سرعت مجاز چمران رو رد میکنم و با یه لبخند دو نقطه پرانتزی از آرزوهام میگذرم و ته مونده ی انرژیمو خرج ریتم شادناک آهنگ "آره آره" ی فرزاد فرزین میکنم.

  • یاسمین پرنده ی سفید
خندوانه رو نگاه می کنم... محمدرضا فروتن و رامبد جوان تو دوربین نگاه می کنن و از خواهراشون می گن رامبد میگه: از خواهراش گفت دلم برای خواهرم تنگ شد... پوپک دلم برات تنگ شده... این چهار تا خواهر داره و من فقط یه دونه دارم البته همون یکی هم برام بسیار عزیزه...

لبخند میزنم... ته دلم یه چیزی هست.... ته دلم....
بگذریم :)
  • یاسمین پرنده ی سفید