پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ!
پس:
این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:)
تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)

بایگانی

همین... :)

دوشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۱۲ ب.ظ

ناراحت نیستم :)فقط دلم میسوزه...به خاطر تمام زمان هایی که سوزوندم :)به خاطر 23سالگیم که سوخت :)

هیچوقت تو زندگیم حسود نبودم. هنوزم نیستم... باور کن فقط دلم میسوزه که ایکس امسال می تونه بره دانشگاه و من نه :)

ولی از همه اینا بیشتر دلم گرفته... برای خودم :) فقط و فقط به خاطر این که نمی دونم چی می خوام... مجبورم راهی رو برم که دوستش ندارم :)

ناراحت نیستم چون انقدر غصه های بزرگتر برای خورده شدن جلوم صف کشیدن که دیگه نوبت به سازمان سنجش و کنکور مسخره اش نمی رسه :) ببین منو... از تو گنده تراش رو هم از سر گذروندم... تو که دیگه عددی نیستی :) ریز می بینمت :))))) فقط اگه دنیا یه انگیزه ی کوچیک به دستم بده:)

نظرات  (۳)

امیدوارم مشکلای ایگرگم حل بشه
پاسخ:
ممنون:)
وب خوبى دارید
خوشحال میشـم به وب من هم سر بزنیـد ..
به امید انگیزه های بزرگ پیش به سمت جلو:)
پاسخ:
:) بزن بریم رفیق :))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">