پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ!
پس:
این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:)
تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)

بایگانی

این پست مخاطب خاص دارد... معلوم هست کجایی؟

پنجشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۳۸ ب.ظ

فرزندم! آدم وقتی میخواد بره تو افق خودشو گم و گور کنه بد نیست رفیقاشو از نگرانی در بیاره! نمیدونم حواست هست یا نه... از ساعت 1 روز سه شنبه ی هفته ی قبل تا حالا ازت بی خبریم. 9 روز شد. . لااقل بیا از برزخ درمون بیار بگو زنده ای! کاش میدونستی چقدر از دستت عصبانی و ناراحتم. و ازاون بیشتر کاش میدونستی هممون چقدر نگرانتیم.

  • یاسمین پرنده ی سفید

برای پسرم

پرنده ی سفید

نظرات  (۱)

  • شاهزاده شب
  • انقد فکرم مشغوله....
    پاسخ:
    میشه من چیزی نگم؟
    ...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">