پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ!
پس:
این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:)
تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)

بایگانی

روز از نو... بازی از نو :)

شنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۶، ۰۲:۳۷ ب.ظ
این روزا خبرای خوب زیادی از اطرافیانم میشنوم. فردا نامزدی یکی از صمیمی ترین دوستای دوران بچگیمه و پریروز اون یکی دوست صمیمی بچگیم که بهمون سه تفنگدار می گفتن بهم خبر داد که بارداره. یکی با کوله باری از تجربه و انرژی خوب از سفر برمیگرده و یکی بابت قبول شدن موضوع پایان نامه اش بعد از کلی رفت و آمد شاده و یکی دیگه انقدر باتجربه شده که مسئولِ استخدام بخش مربوطه ی شرکتشون شده...
بهشون فکر می کنم. به هر کدوم از این خبرا که فکر می کنم یه لبخند از ته دل میشینه رو لبم. از شادیشون شاد میشم و از انرژیشون سرخوش. مثل دیدن شکوفه می مونه تو دل پاییز :)
اما وقتی به حال خودم می ذارنم...بی دلیل و بی اراده یه غمِ نازک میشینه رو تمام دلم. خستگیشو حس می کنم. دلم می خواد مثل بچگیام تو اون کنجِ کوچیکی که اون روزا بین تختم و کمدم بود خودمو جا بدم و زانوهامو بغل کنم وامیدوار باشم کسی نیاد تو اتاق تا به حال خودم باشم :)) بعد با خودم زمزمه کنم: به هیچی فکر نکن! چشمامو ببندم و بار سنگینی که یهو از مغزم خارج میشه رو با لذت انتظار بکشم. بعد یه نفس عمیق بکشم و بنویسم و موسیقی گوش بدم و کتاب بخونم و...
و باز زندگی ادامه داره...روز از نو...بازی از نو :)


+وبلاگ... این موجود دوست داشتنی حرفهای بی سانسور.... سنگ صبور روزهای دور
  • یاسمین پرنده ی سفید

دل نوشته ها

دلتنگی

پرنده ی سفید

نظرات  (۳)

  • ماهی کوچولو
  • منم تا تنها میشم فکر و خیال باعث میشه اشکام بیان

    حالا الزاما دلیل هم نمیخوام جدیدا بی دلیل هم غمگین میشم
    پاسخ:
    غمگین نشو :(
  • آقاگل ‌‌
  • داری پیر می‌شی. اینا همه‌اش نشونه‌های پیریه. 
    پاسخ:
    آی گفتی پیرمرد :(
    دوستانِ منم دونه دونه دارن ازدواج می‌کنن. :)
    نمیدونم سنِ ازدواج اومده پایین یا من مشکل دارم. :|
    پاسخ:
    خب چون این سوال برا منم مطرحه نمیتونم کمکی بهت بکنم :)))

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">