پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ!
پس:
این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:)
تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)

بایگانی

صدای پاییز

چهارشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، ۰۸:۲۱ ق.ظ

آخیش... ساعتا برگشت سر جای اولش... چقدر بیدار شدن خوبه :)) من... عااااااااشق پاییزم.... هواهای ابری و بارونی دوست داشتنی... صدای برگای خشک زیرپا... قدم زدنای خستگی ناپذیر ولیعصر... سلام3>

  • یاسمین پرنده ی سفید

پرنده ی سفید

نظرات  (۶)

اقااا خوابیدن بهتر نبود ؟:)))))))
پاسخ:
من معموووولا صبحا نمیخوابم. بنابراین ترحیح میدم حداقل بتونم راحت بیدار شم :)
  • آقاگل ‌‌‌‌
  • شمام اگه جای من بودی ننه تون ساعت 5 صبح زنگ میزد که پاشو مگه قرار نشد امروز بیای بریم بانک. الان نمیگفتی خوب شد ساعتا برگشت جای اولش! :دی
    کچل شدم.!

    پاسخ:
    اون همه مو حیفه آقا. کچل نشو... زن نمیدن بهتا:)))))))
    مادره... عب نداره. هر کاری میگه بگو چشم :))
    ((: الان ساعت چنده ینی؟
    پاسخ:
    والا الانی که من دارم کامنت شما رو جواب میدم ساعت به وقت محلی 17:48 میباشد :)))
    منم دوست دارم
    ولی از سردی هوا بیزارم
    پاسخ:
    من سرما رو به گرما ترجیح میدم:)
    من دوس ندارم پاییز رو :(
    ولی ساعتا رو دوست دارم :))
    پاسخ:
    :)
    :)))
    سرد
    من عاشق سرمام
    پاسخ:
    :)
    منم به گرما ترجیحش میدم :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">