پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ!
پس:
این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:)
تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)

بایگانی
روز آخرین امتحانه... یه درس عمومیه واسه همین باید برم دانشکده ی فیزیک برای امتحان. این مسیر رو تا حالا نرفتم. میرسم دانشکده ی بالا. اسمم تو لیست نیست. چند نفریم. می برنمون تو یه کلاس جدا و شروع می کنیم به امتحان دادن. مراقب می آد بالا سرم و بی صدا تقلبی رو که تو جامدادیم بوده رو برمی داره... چند خط باقی مونده رو می نویسم. برگه رو تحویلش می دم. نگاش می کنم و بدون این که چیزی بگم از کلاس می آم بیرون. من زیاد اهل تقلب نیستم. و اولین باریه که ازم تقلب می گیرن. به سه تا از دوستام پیام می دم. یکیشون درجا بهم زنگ میزنه. میگه "نگران نباش اگه صورت جلسه نکرده باشه چیزی نمیشه." من به خودم دلداری می دم: "هر چه بادآباد. نهایت می افتم دیگه..."
یه بیست روزی می گذره... سایت رو چک می کنم. جای نمره واسه ام نوشته شده: "اعلام نشده" ... از ترم بالایی ها میپرسم که چه وقتایی اینطوری می نویسن. میگن معمولا یا استاد سایت رو باز کرده برا نمره دادن و هنوز نمره ات وارد نشده. یا غیبت داشتی.
فرداش هم چک می کنم همونطوره. میرم دانشگاه. دست برقضا همون کسی که تقلب رو گرفته بود رو میبینم. ازش میپرسم تو کارنامه همچین چیزی نوشتن... جلوی همکاراش نمی خوام از تقلب حرف بزنم. اشاره می کنم: مراقبمون خودتون بودید... ممکنه به خاطر چیز دیگه ای باشه؟ میگه: نه. حتما استاد نمره هاتون رو وارد نکرده.
منم خوشحال و پشیمون از بد وبیراه هایی که بهش گفته بودم برمیگردم خونه. یک ماه از امتحان گذشته. از بیرون میرسم خونه. مامان یه کم دمقه... میگم چی شده؟ میگه: از دوستات تقلب گرفتن چی کار کردن باهاشون. می گم نمی دونم (و تو دلم میگم: هیچی یه نمره ی 0.25 خوشگل می ذارن تو کارنامه اش و تمام) چطور؟ مامان میگه: "از کمیته انظباطی زنگ زدن خونه. گفتن سوم مرداد بری دفتر ریاست." من: o_O مگه مدرسه اس؟!!!! نگفتن با بزرگترت بیا؟ :|
دو روز بعد زنگ خونمون رو میزنن. پستچی اسم و فامیلم رو می خونه. میگم نامه از کجاس؟ میگه دانشگاه!!! من: O_o ماشالله چه پیگیر هم هستن!!!

ترافیک چمران زیاده اما بالاخره آنتایم خودمو میرسونم. پامو میذارم تو دانشکده اشون و توی دلم میگم: "بیخود نبود همیشه از فیزیک بدم می اومد :/" دم دفتر تقریبا 8-9 نفری قبل من منتظر نشستن. توی اتاق یه هیات ژوری حدودا 9 نفره نشستن و دادگاه تشکیل دادن!!!!!
میگه: تو 1 دیقه از خودت دفاع کن!

اول این که من خودم می دونم تقلب کار خوبی نیست. من اشتباه کردم و قبول هم دارم. اما دانشگاه هم مقصره!!! توی 9 روز 5تا امتحان تخصصی برای ما گذاشتن و این امتحان دهمین امتحانمون بود. اکثر دانشجوهای ارشد شاغلن و مرخصی گرفتن براشون ساده نیست. مغز آدم هم یه گنجایشی داره. ذهن خسته میشه. دو روز قبل از این امتحان من آزمون "تصمیم گیری در مدیریت" داشتم که اگه از آقای دکتر هداوند بپرسید همیشه هم سر کلاسشون فعال بودم و تمرین هاشون رو کاملا انجام می دادم. و دوستام روز امتحان ایراداتشون رو از من میپرسیدن! اما من اون روز نتونستم مرخصی بگیرم. از سر کار رفتم سر جلسه. برای اولین بار تو عمرم مغزم قفل کرد و نتونستم چیزی بنویسم در حالی که مطمئن بودم حداقل نمره ای که از اون درس می گیرم 18 یا 19 ه. اما برعکس شد. من سر این امتحان با خودم تقلب داشتم برای قوت قلب خودم که نکنه اون بلا دوباره سرم بیاد. اون روزا انقدر تحت فشار عصبی بودم که حتی از محل کارم هم استعفا دادم.
-بقیه ی درسات چطور بوده؟
همه ی درسام رو به جز همین درس "تصمیم گیری" که عرض کردم خدمتتون پاس کردم.
-این درس ات هم عمومی بود. بهتر بود امتحان نمی دادی تا این که این اتفاق بیفته.
حرفی برای گفتن ندارم.
-بسیار خب. نتیجه رو بعدا کتبا بهتون اعلامی میکنیم!
  • یاسمین پرنده ی سفید

دانشگاه خر است

پرنده ی سفید

نظرات  (۱۳)

وای چه بد .
پاسخ:
:)
وااااااااااااا چه سوسول بازیا :|
من بودم میزدم همه رو شلو کل میکردما اعصاب ندارم :))))))))))))))))))
پاسخ:
شل و پل درست نیست؟:))))))))
دانشگاهمون نمونه است. می دونی؟ :دی
این پیگیری ها واسه ما بدبخت بیچاره هاست خواهر جون:|
پاسخ:
اعلام موافقت! (اون آیکن دو نقطه خط با علامت پیروزی)
  • عاشق بارون ...
  • تلفن پستچی دادگاه! خوبه یه تقلب بوده! :/
    پاسخ:
    می بینی تو رو خدا؟ :/
    همون اولین کلمه کلیدی که خودت نوشتی :|||
    پاسخ:
    برم ببینم اولی کدوم بود :دی
    آها... بعله بعله... دانشگاه خر است .
    بازم جا داره بگم:
    (اون آیکن دو نقطه خط با علامت پیروزی)
    لو رفتی؟
    پاسخ:
    نه یه بار باید برنامه بذارم با بچه ها بریم. جای قشنگیه؟! :دی
    +جدا از شوخی : در کمال تاسف و تاثر : بلی :)))
    ای لعنت به اون مراقب اصلا :|
    پاسخ:
    :(
  • بانوی خیال
  • رتبه اول دانشگاه آزاد کشور کم الکی نیس ک خب ،بعله :)))
    پاسخ:
    750 امین دانشگاه معتبر دنیا رو چرا نمی گی :))
    آره تو این چیزا بگیر و ببندشون خوبه :)))))))
    نتیجه ش رو حتما بذاری. هرچند دعا می کنم ختم به خیر بشه.

    ولی خب چی بگم از این درب و داغون ها، زنگ و پست و جلسه و ...
    حالم به هم خورد ازشون.
    پاسخ:
    آخی :) مرسی که انقدر مهربونید :)
    دانشگاه است دیگر :))
  • آقاگل ‌‌‌‌
  • تا حالا دوبار کمیته انضباطی رفتم :/
    خیلی جای مخوفیه! باز به سازمان ساواک والا -_-
    همینکه زنده اومدی بیرون برو شیرینی و شربت خیرات کن:دی
    یادمه بار اول سر داستان نشریه بود. بار دوم سر داستان از نرده های دانشگاه پریدن پایین و سر رسیدن حراست! خخخ
    پاسخ:
    طنز نویسی دردسر هم داره دیگه :)) خلافت سنگین بوده ها آقا :)))
    از نرده پایین پریدن برا چی؟:))))))))))

  • اسماعیل غنی زاده
  • اینجا ایرانه؟ آیا؟ :/
    پاسخ:
    آره والا... همین دانشگاه آزاد اسلامی :)))))
    عک مراقب رفت بود تقلبتو تحویل داده بود؟ 
    عجب آدم بدجنسی :| 
     من دوستامو با هنذفری سره امتحان گرفتن همچین پیگیر نشدن دیگه :| 
    برا دو خط اونم اگه سوالش بیاد یا نیاد :| 
    پاسخ:
    دانشکده ی خودمون انقدر بگیر و ببند ندارن همون موقع بعد امتحان می برنت واحد امتحانات یه کم بازخواستت می کنن و در نهایت نمره ات رو همونطور که گفتم 0.25 رد میکنن. یعنی برای دوستام که اینوطر بود. اما حالا شانس ما اینطوری شد دیگه...
    سوالش اومده بود :)))))))))))
    اما خب... واقعا از اون مراقبم در عجبم :))
    اره اونم هست اینم هس
    باید برات با تلفظ  ادا کنم !!
    پاسخ:
    یه ویس بده رو تلگرام:))))))

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">