پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ!
پس:
این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:)
تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)

بایگانی

من و فنی حرفه ای + برق و ترانه ی رستاک

شنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۱، ۰۳:۱۴ ب.ظ
سلام به همگی

۱.تو جواب کامنتای قبل گفته بودم که یه جریانی هست راجع به برق و آب و... که قرار بود تو این پست بگم که فعلا ثبت موقت شد واسه پست بعدی چون گفتم اول بگم چرا این مدت نبودم تا بعد:

 

۲.چند وقتی نبودم که دلیل داره...عرض می کنم:

از اونجایی که رشته ی من مدیریت ه و حسابداری تو رشته ی ما مهمه و توی دانشگاه این درس رو خوب بهمون درس نداده بودن...

تصمیم گرفتم برم کلاسای حسابداری فنی حرفه ای حسابداری که پس فردا رفتم سر کار نگن چه لیسانس مدیریتی هستی که از حسابداری هیچی بارت نیست.

با خودم گفتم من که دارم کلاسا رو میرم امتحانای فنی حرفه ای رو هم می دم که یه دیپلم حسابداری هم بگیرم که عجب اشتباهی کردم!!!!!!

چون بعدا فهمیدم که چه سازمان بی برنامه و بی حساب کتابیه(به دلایلی که این بحث رو طولانی می کنه)

کلاسام پارسال تموم شد اما امتحانا سریالی شده که یه پست کامل می طلبه

خلاصه

من قبلا همه جا اعلام کرده بودم که امتحانای دانشگاه ۱۷ تیر تموم میشه

اما ۲ روز بعد از امتحانام فهمیدم یکی از امتحانای فنی افتاده ۲۵ ام...هنوز خوب نخونده بودم که چشمتون روز بد نبینه خانوادگی ویروسی شدیم و افتادیم تو خونه!!!!(*پ.ن)

خلاصه امتحانه رو دادیم...اومدیم یه نفس بکشیم خبر رسید یه خانواده از اقوام تصادف کردن و...(داستانش ناراحت کننده و طولانیه که ترجیح می دم راجع بهش چیزی نگم)

این حادثه باعث شد برای مراسم بریم شهرستان...

از مسافرت برگشتیم اومدیم خونه دیدیم تلفن قطعه...(ئر نتیجه اینترنت هم قطعه)

خلاصه این دو هفته که نبودم دلیل داشته دوستان...لطفا دلگیر نشید.

 

*پ.ن:توی فیلمی شنیدم که می گفت:مثل این می مونه که تردمیل رو تنظیم می کنی که ۱ ساعت بدویی...اما به خودت می آی می بینی ۲ ساعته می دویی و دستگاه واینمیسه!!و تو می دوئی و می دوئی و می دوئی!!!!

پ.ن۲:یه چیز دیگه هم میخواستم بگم که یادم رفت!!!حالا یادم بیاد می آم می گم بهتون...

پستی رو که گفته بودم رو هم زود پست می کنم...قطعی تلفن هم یه داستانی داره که اونم می گم!

تا بعد

+ نوشته شده در  شنبه ۳۱ تیر۱۳۹۱ساعت 19:24  توسط شقایق و یاس  |  آرشیو نظرات

رقص شعله ی شمع و

یاد ترانه ی رستاک!

انگار همین دیروز بود...

هنوز هم در شبهایت ماه را داری شقایقِ من؟

 

پ.ن:چی کار کنم؟دست خودم که نیست!

با خورشید میونه ی زیاد خوبی ندارم!

تا هست...دست و دلم به درس خوندن نمی ره!وقتی خورشید می ره تازه انرژی می گیرم!

(البته بین خودمون باشه انرژی ه رو از قهوه و نوشیدنی های انرژی زا می گیرم)

ولی واقعا شبا راحت تر درس می خونم.

حالا فکر کن...

۲شنبه ظهر امتحان داشتم...وقتی رسیدم خونه به قول آقای همساده له له بودم آقو!

دااااااغون(فکر بد نکنید...امتحانم خوب بود...خودم خسته بودم)

روزی بود و بگذشت...

۴شنبه که امروز باشه امتحان داشتم و در واقع یه روز واسه درس خوندن وقت داشتم...

بالاخره شب شد و منم خوشحال....نشستم به درس خوندن ...

ساعتی گذشت و اول صدای ماشین یکی از همسایه های محترم بلند شد...صداش رو همیشه می شنوم ...یه صدای عجیب و غریبه!از اینا که رو عروسک موزیکالا می ذارن...نمی دونم چه جوری توصیف کنم...هر چی که هست با اون صدای یک نواخت و تکراری یه ربع بود که یه بند می خوند و ساکت نمیشد(همیشه چند دقیقه صداش می اومد و بعد می رفت ولی این بار)من که به درس خوندن تو سر و صدای تلویزیون و موزیک و... عادت دارم داشتم دیوونه میشدم!بابا ۱۲ شبه آخه!

تازه سر و صدای اون تموم شده بود که برق رفت!!!!

ما هم نشستیم زیر نور شمع و تو اتمسفری شاعرانه مشغول درس خوندن شدیم!

خلاصه شبی بود و بگذشت...

از امتحان هم اگه بپرسید...شکر...بد نبودخوب بود

این بود بود انشای من

پ.ن۲:نبینم کسی بگه چرا پی نوشتت طولانی تر از اصل پستت بودااااا

چون خودم می دونم!

 

پ.ن۳:داشت یادم می رفت...می خواستم بگم تو این ۲ هفته این دومین باری بود که برق نداشتیم...برق شما هم زیاد میره؟یا برق منطقه ی ما فقط مشکل داره تو این امتحانا

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۴ تیر۱۳۹۱ساعت 16:59  توسط شقایق و یاس  |  آرشیو نظرات
  • یاسمین پرنده ی سفید

بلاگفا

پرنده ی سفید

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">