پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ!
پس:
این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:)
تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)

بایگانی

چند ثانیه ی جهنمی

دوشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۲۳ ق.ظ

اون چند ثانیه ی جهنمی... که دیدم برعکس همیشه آنتایم نرسید... وقتی دیدم از دیروز گوشیشو چک نکرده... اون چند ثانیه ی جهنمی که به خودم گفتم سابقه نداشت بی خبر جایی بره و یادش بره منتظرشم.... اون چند ثانیه جهنمی تا زمانی که گوشیشو جواب داد و گفت: "بابا جون چند دیقه دیگه میرسم"... برام مثل چند ماه گذشت و هزار و یک جور فکر از سرم رد شد...

خدا نخواد که حالا حالاها شما دو تا رو نداشته باشم... که فقط خدا میدونه تو اون چند ثانیه ی جهنمی چی به من گذشت....

  • یاسمین پرنده ی سفید

بدون تو

پرنده ی سفید

چند ثانیه ی جهنمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">