پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ!
پس:
این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:)
تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)

بایگانی

یه حسی دارم...

چهارشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۸:۱۳ ب.ظ

از حرفای منفی خوشم نمیاد... اما یه حسی دارم... یه حسی که خوب نیست... حسی که دوسش ندارم... یه چیزی داره اتفاق می افته که یه جای کارش درست نیست.... یه چیزی اشتباهه.... باید درستش کنیم... فکر کنم باید باهم درستش کنیم...

نظرات  (۳)

وااااو هدرت همون جاس که از خیابون ولیعصر می‌گذره؟
قدیم اینجا تعزیه میداشتن و من عاشق اینجام
پاسخ:
آره:)
فرهنگستان هنر:)
منم ازش کلی خاطره ی خوب دارم:)
مرسی عالی بود
پاسخ:
چی عالی بود لعنتی؟
حال خراب این روزای ما؟

  • احسان خواجه مرادی
  • رو من یکی لطفا حساب باز نکنید!  من خودم چیزای درست کردنی زیاد دارم
    پاسخ:
    باشه:)
    موفق باشی:)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">