پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ!
پس:
این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:)
تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)

بایگانی

یلدا مبارک:)

سه شنبه, ۱ دی ۱۳۹۴، ۰۲:۰۱ ق.ظ

حتی بلندای گیسوان مشکی دختر زمستان هم

                                            به سپیدی می رسد...

                                                        به امیدِ بهارِ آمدنت :)


ویژه برنامه ی یلدایی #رادیوبلاگیها رو از دست ندید :)

telegram.me/blogiha

instagram.com/blogiha


***

من فکر میکنم شب یلدا هم احتمالا مثل خیلی رسم و رسومات قدیمی تو هر منطقه آداب و رسوم خاص خودش رو داره... اما خب من امروز فقط شاید بتونم گوشه ای از کارایی که ما ایرانیا تو یلدا انجام میدیمو تعریف کنم.

یلدای دوست داشتنی معمولا با دست پر می آد و کلی قاقالی لی خوشمزه با خودش داره. از آجیل گرفته تا انواع میوه ها. راستش من شنیدم که از قدیم گفتن هر کی شب یلدا 7نوع میوه بخوره؛ کل زمستونو مریض نمیشه:) البته این کار واسه آدمای میوه نخوری مثل من، اول خیلی سخت به نظر می آد اما من شخصا حتی اگه شده با جرزنی بالاخره یه جوری خودمو به این تلقین میرسونم:))) میپرسید منظورم از جرزنی چیه؟:)))))

اول این که کوچیک ترین میوه ها رو پیدا میکنم. دوم این که اساسا میوه های کوچیک رو انتخاب میکنم. لازمه عرض کنم این دو تا باهم فرق دارن. یعنی مثلا منظورم از میوه های کوچیک چیزایی مثل ازگیل ه و منظورم از کوچیک ترین میوه ها مثلا کوچیک ترین نارنگیه! و راه سوم این که با یکی شریک میشم:)))) مثلا یه دونه انار رو که کامل نمیخورم. چند تا قاشق از اون انار دون شده ی خوشگل ِ چشمک زن برام کافیه:))) خلاصه یه جوری خودمو میرسونم دیگه:))))

از بخش خوراکیا که بگذریم قشنگ ترین بخش یلدا که این روزا به خاطر ترافیک بیش از حد خیابونا و البته... یه کم مشکلات ِ... دیگه به سخت ترین بخشش هم تبدیل شده... همون دور هم بودنه است. همون که اصلا پایه و اساس جشن یلدا بود. این که دور هم بشینیم و یادمون بیاد که لحظه های با هم بودن چققققدر ارزشمندن... دور هم بشینیم و خاطره بگیم و به سبک اجداد هنرمند و هنردوستمون کتاب شعری باز کنیم و چه بهتر که تفالی بزنیم به حافظ... تا تو اولین روزای شروع فصل سرد؛ دلمون رو گرم کنه با نورِ امید... تا لبخند به لبمون بیاره شاید با گفتن حرفی مثل:

 "دور گـــردون گـــــر دو روزی بــر مــــراد مــا نــرفـــت     دائــمـــا یــک ســان نـبـاشـد حال دوران غم مخور"


عمرتون یلدایی... دلتون دریایی... شادیتون پایدار... یلداتون مبارک

نظرات  (۱)

  • آقای بنفش
  • این پست عالیه ، ممنون که نوشتیش :)
    مینیمال هم عالی ، گفته بودک که احساس میکنم یه ایهام خاصی داره ؟ :))))))
    پاسخ:
    قربانت :)
    باز الان می آی می گی چرا "بودک" رو درست نکردم برات. من می خوام اما بیان شعورش نمی رسه :)
    ایهام :))))))))))))))))

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">