پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ!
پس:
این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:)
تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دعا» ثبت شده است

اداره ی مالیات بودم. آقایی همزمان با من سوار آسانسور شد. غرغرکنان گفت: اینجا هم باید مثل پلاسکو آتیش بگیره.

و من همونطور که سعی میکردم عصبانیتمو سر تاچ گوشیم خالی کنم آروم گفتم: مشکل اینجاست که ما ایرانیا درست دعا کردن رو بلد نیستیم.

گفت: خانم دروغ که نمیگم. اینجا هم باید آتیش بگیره راحت شیم.

گفتم: آتیش گرفتن اینجا چه نفعی برای کی داره؟ جز این که باز یه عده خانواده اشونو از دست میدن؟ دعا کنید مشکلات حل شن.

فقط برای این که حرفشو عوض نکنه گفت: حل نمیشن... درست شدنی نیست. همون باید آتیش بگیره.

همونطور که از عصبانیت دندونامو رو هم فشار میدادم و سرم رو به نشانه ی تاسف تکون میدادم در آسانسور رو باز کردم و بیرون رفتم...

ولی هنوز دارم فکر میکنم چقدر طول میکشه تا فرهنگ درست دعا کردن بینمون جا بیفته... که دیگه نگیم: "مملکتِ خراب شده" بگیم "خدایا کمک کن این وضعیت درست شه". نگیم خدا فلانی رو بکشه" بگیم "خدا به راه راست هدایتش کنه" و...

به خدا درست دعا کردن هنره... بیایید برا بهتر شدن دعاهامون تلاش کنیم. باور کنید رو زندگیهامون تاثیر خوبی میذاره.

  • یاسمین پرنده ی سفید

آدمها رو از دعاهاشون میشه شناخت. آدمایی که یه دعای همیشگی برات دارن، معمولا چیزی رو برات میخوان که خودشون دنبالش میگردن! برام مهر، محبت، عشق، برکت و سلامتی آرزو کرد!

و من در جواب براش از خدا عشق، آرامش، سلامتی، امید و شادی آرزو کردم:)

اون دعای همیشگیش این نبود اما من... :)

  • یاسمین پرنده ی سفید