پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ!
پس:
این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:)
تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)

بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دغدغه های ذهنی» ثبت شده است

تلویزیون از بازداشت زورگیرها خبر می ده. غافلگیرانه ریختن تو خونه هاشون و دستگیرشون کردن. به زندگیشون نگاه می کنم... تنها فکری که از سرم می گذره اینه که اگه این وضع خونه زندگیشونه پس با این همه اموال سرقتی چی کار کردن؟!
خبرنگاری که رو به دوربین وایساده میکروفن رو جلوی مجرمی که پشتش به دوربینه می گیره و می پرسه: قبلا هم بازداشت شدی؟ میگه بعله 10بار! نفر بعدی 6 بار! خبرنگار ازش می پرسه هر بار چقدر تو حبس بودی؟ زورگیر همونطور که سری تکون می ده (به معنی متفاوت بودن زمان هر بازداشت) میگه: 6ماه... یه سال
من همونطور که از مسیر آشپزخونه به سمت اتاقم می رم... وایمیسم و خیره میشم به تلویزیون...از خودم می پرسم: پس اون چند ماه و چند سال حبس چه چیز رو تغییر داده؟! چی باعث میشه که کسی یه بخش مهم از عمر و زندگیش رو تو زندون بگذرونه اما باز هم درس عبرت نگیره؟!
نگاشون می کنم... سالم به نظر می آن... نمی تونم این معما رو حل کنم...
  • یاسمین پرنده ی سفید