پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ!
پس:
این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:)
تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)

بایگانی

حافظ... یغما ... و من!!!!!

دوشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۳۱ ب.ظ

ساقـیـا جامِ مِی ام دِه که نـگارنـده ی غیب

نیـست معلوم که در پرده ی اسرار چه کرد

آن که پُر نـقـش زد ایـن دایـره ی میـنـایـی

کَس ندانست که در گردش پرگار چه کرد

*حافظ*



+ اینجاست که یغما گلرویی میگه: دردم هزار ساله مثل درد حافظه... درمونشم همونیه که کشف رازی ه!!

++خدایا... به من بگو بهشتِ تو کجای این همه جهنمه؟

فکرمو آزاد کن... اینطوری روز به روز داره برام سخت تر میشه.

نظرات  (۴)

سلام به روزم.
پاسخ:
خیلی ممنونم که خبر دادی:|
و البته علیک سلام
گاهی آدم.دلش میخواد چندلحظه ذهنشو.دربیاره بذاره یه گوشه و.در بره
پاسخ:
آره. برا من الان دقیقا اینطوریه :)
چیزی بلد نیستم بگم تا تورو دلداری بدم
خدا به موقع میرسه فقط به این معتقدم :)
پاسخ:
ای جان :)
سلام

خدا در مکان های دو از انتظار

به دست افرادی دور از انتظار

و در مواقعی تصور ناپذیر

معجزات خود را به انجام می رساند.

برای آن مهربانِ توانا ، غیرممکن وجود ندارد ...

همیشه ، همیشه و همیشه امیدی هست ...


پاسخ:
:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">