پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ!
پس:
این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:)
تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)

بایگانی

این پست چند مخاطب خاص دارد!

دوشنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۰۹ ق.ظ

یکی از مشکلات پرنده ی سفید همیشه این بوده که... وقتی خیلی ناراحته... وقتی خیلی عصبانیه... وقتی خیلی تو خودشه... کسی اگه راهش رو بدونه... خیلی راحت میتونه بخندوندش...

اما خودش نمی تونه کسی رو بخندونه :(

کاش بلد بودم که برای عوض کردن حالت باید چی بگم. متاسفم که نمی تونم اونقدری که باید خوب باشم.


+این پست چند تا مخاطب خاص دارد... اما این که این پست رو نوشتمش به خاطر اشکایی بود که از چشم تو چکید و من نمی تونستم جلوشون رو بگیرم! حتی نمی دونستم باید چی کار کنم. تویی که خیلی برام عزیزی :*

  • یاسمین پرنده ی سفید

اشک تو

دلداری

پرنده ی سفید

نظرات  (۵)

  • شاهزاده شب
  • بنظر من همین  باشی کافیه... حتما لازم نیست چیزی بگی :)
    حضور  دوستی مثل تو خودش آرامش بخشه
    پاسخ:
    کسی تا حالا بهت گفته که خیلی خوبی سوسن؟ :)
    خیلی خوبی :)
    الهی تب کنم شاید پرستارم تو باشی :دی
    پاسخ:
    ای دون (قلب) خدا نکنه :))
    تنت سالم و دلت شاد :)
  • سکوتـــــــــ پاییزی
  • منم با نظر سوسن موافقم ..گاهی نباید چیزی گفت باید سکوت کرد و اجازه داد گریه کنه ولی باشی کنارش تا دلگرم بشه
    پاسخ:
    :)
    اما بعضی وقتا لازمه چیزی بگی تا طرف وسط گریه سر یه چیز مسخره خنده اش بگیره :) مثلا مجید خودمون این کارو خوب بلده :) اما من اصلا بلد نیستم :(
    :)
    جرقه ی خودمی شما (قلب)
  • محسن فراهانی
  • میدونی برای اینکه بتونی به یه نفری که بهت نیاز داره کمک کنی حتماً لازم نیست بخندونیش .
    تو با حرفات با نگاه مهربونت میتونی آرامش رو به هر دلی برگردونی ، دیدم که میگما :)
    خدا همیشه برای ما نگه ت داره :)
    پاسخ:
    :)
    نگاهو دیدی؟ ندیدی که :دی کو ببینم؟ دیدی؟ ندیدی که! کو ببینم؟ :دی
    تو لطف داری دادا :)
    و شماها رو برای من :)

    وقتی آبجی بزرگتره باشی ؛ باید بــــــــــــــــــــــــــا یـــــــــــــــــــــــــــــــــــد کوه باشی برای آبجی کوچیکه

    ببخش منو آبجی جونم که یه وقتایی بارم برات

    پاسخ:
    بار !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! تو؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    ارور 404 به قول حامد :دی
    والا ما که ندیدیم :)
    شاعر می فرماید: تو اون کوه بلندی که سرتا پا غروره کشیده سر به خورشید غریبو بی عبوره... تو تنها تکیه گاهی برای خستگی هام... تو می دونی چی میگم... تو گوش می دی به حرفام :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">