پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ!
پس:
این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:)
تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)

بایگانی

برگرد

دوشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۱۹ ب.ظ

گاهی به زندگیش فکر میکردم و ناخودآگاه آهنگ مانی رهنما از ذهنم میگذشت: "وقتی عشق از دست میره، کی رو باید سرزنش کرد؟... اون که رفت یا اون کسی که به زبون نمیگه برگرد... به زبون نمیگه برگرد!"

تا این که خودم دچارش شدم! شاید حق با روانشناسا باشه! این سیکل مدام تکرار میشه! ما ناخواسته جذب چیزایی میشیم که زیاد بهشون فکر میکنیم!

  • یاسمین پرنده ی سفید

پرنده ی سفید

نظرات  (۲)

امان ازین نا خود آگاه. 
پاسخ:
...
منم تجربه کردم ...
شده بود دیگه مثل خوره برام ....هی به این فکر میکردم مقصر کیه ؟ کسی که رفته ؟ من ؟ اشتباهات کی ؟ 
ولی یه چیزی رو فهمیدم ...اونی که میره واقعا عاشق نیست ...
اونی که نمیگه برگرد عاشق نیست ...
با اینکه اون چیزی که من تجربه کردم دلیل فوق العاده منطقی برای رفتن داشت و هر ادم منطقی باید قبول میکرد ...
ولی ادم عاشق هیچ منطقی رو قبول نمیکنه و نمیشناسه ...
پاسخ:
نمیدونم...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">