پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ!
پس:
این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:)
تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)

بایگانی

به حسادت دیگران عادت کردم و...

دوشنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۰، ۱۱:۴۰ ق.ظ
توفیق اجباری
اون روز توفیق اجباری شده بود که پای تلویزیون بشینم.

اتفاقی و یه جورایی از سر ناچاری پای برنامه ی "پارک ملت" نشستم.

بعد از رفتن علیرضا دبیر که الگوی من تو رشته ی مدیریته...برنامه با حضور خانوم سارا خوشجمال فکری(تکواندو)  آقایان وحید شمسایی،آرش میراسماعیلی،حسین رضازاده ادامه داشت.

یه قسمت آقای شهیدی فر مجری محترم برنامه از مهمونا خواست که یه خاطره ی خوب از دوران ورزشی شون تعریف کنن...به ترتیب قرار گرفتنشون از رضازاده شروع کرد...بعد آقای میر اسماعیلی...بعد وحید شمسایی... و

طبق قاعده باید نوبت خانوم خوش جمال می بود...اما آقای شهیدی فر خیلی شییییییییک دوباره برگشت به حسین رضازاده و یه سوال جدید مطرح کرد!!!!!!!!!!!

خب واسه چی مهمون دعوت میکنید که اینطوری غریب کشش کنید آخه؟ یعنی ما حتی تو گفتگوهامون باید نشون بدیم که بین خانوم ها و آقایون فرق می ذاریم؟درسته که شاید آقایون مشهورتر بودن... ولی به نظر شما این کار درست بود؟ خانوم خوشجمال نه فامیل منه نه کس و کارم...اما...

نمی دونم شاید من خیلی جزء نگر شدم!!!!!و زیادی ریزبین...احتمالش خیلی زیاده که این اتفاق از روی اشتباه صورت گرفته باشه اما... چی بگم؟ میدونم الان همه ی آقایون به احتمال زیاد می آن و از آقای شهیدی فر دفاع میکنن چون:آقاست!!!

پس لابد بهتره منم بی خیال موضوع شم نه؟موضوع های مهمتری داره رخ میده...

پ.ن:آدم وقتی تلویزیون نگاه میکنه...چقدر سوژه واسه نوشتن وجود دارهنمی دونستم کدوم رو بنویسم!!!!!!

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۰ بهمن۱۳۹۰ساعت 9:44  توسط شقایق و یاس  |  آرشیو نظرات

دانشنمدان متعقدند که مغز انسان فقط به اول و آخر کملات توجه مکینه برای هیمنه که تو تونستی این رو بخونی. حالا از اول بخون ببین چند تا غلط داره!!!!!!!

 

پ.ن:این رو یه بنده خدایی برام پیامک کرده بود و من بعد از خوندن آخرین پست hamed تو وبلاگ "جمع ما" تصمیم گرفتم اینجا بنویسمش.... حالا خداوکیلی تونستی بخونیش یا از اول غلطاش رو شمردی و پیش خودت گفتی چقدر غلط داره؟


برچسب‌ها: کم دقتی
+ نوشته شده در  شنبه ۸ بهمن۱۳۹۰ساعت 11:6  توسط شقایق و یاس  |  آرشیو نظرات

به نظرت چه حسیه وقتی یکی از بهترین چیزای دنیا رو داشته باشی و همیشه ازش دور باشی و نتونی جوری که می خوای کنارش باشی یا ازش استفاده کنی!؟

 

فکر کن:

تو یه کلاس پر از دانش آموز...

همه مداد رنگی دارن... مدادرنگی بچه ها از 12 رنگ بیشتر نیست.

اما تو یه مداد رنگی 24 رنگ داری که به هر دلیلی نمی تونی ازش استفاده کنی... و فقط بهت اجازه دادن که همیشه ی همیشه "فقط" از یه رنگش استفاده کنی...

 این یعنی تو یکی از بهترین ها رو داری و نداری!!!

حتی 12 رنگی که همه دارن رو تو نداری... در حالی که می تونی 24 رنگ داشته باشی...

 

چه حسی داری؟

حس خوب یا بد؟

سخته یا آسون؟

شاید عادت کنی اما وقتی نقاشی بغل دستی ات رو می بینی....

 

 

من عادت کردم که "همه" -دوست و دشمن-... به چیزی که دارم و ندارمش حسادت کنن!!!!

بدون این که بدونن به چی حسودیشون میشه!

اونا فقط می بینن که من یه مدادرنگی 24 رنگ دارم اما نمی پرسن – شاید حتی نمی خوان بدونن-که چرا همیشه با سیاه نقاشی می کنم!

 

آره ...به حسادت دیگران عادت کردم!!!!!

 

دوست دارم نظر تورو بدونم...

لطفا درنگ نکن و همین الان نظرت رو بگو...

بعد اگه دوست داشتی می تونی راجع بهش فکر کنی و دوباره نظر بدی...

اما ازم نپرس که  اونی که ندارم چیه یا...؟

 

پ.ن:امتحانام تموم شد...چند روز کامپیوتر نداشتم...چند روز درگیر کارای عقب افتاده و شخصی بودم...چند روز درگیر مسابقه ی سودوکوی همشهری بودم که نمی دونم چرا این هفته حل نمی شد(ولی بالاخره حلش کردم)...این اینترنت هم که دیگه مسخره اش رو در آورده...تا چند دقیقی می خوای باهاش کار کنی قطع میشه و اعصاب آدم رو میریزه به همخلاصه اگه این روزا نیومدم و بهتون سر نزدم و نظر نذاشتم حلال کنید ایشالا جبران می کنم....

کجا میری؟!!!!!! از زیر سوالم در نرووووو....لطفا نظرت رو بگو


برچسب‌ها: حسادت
+ نوشته شده در  سه شنبه ۴ بهمن۱۳۹۰ساعت 11:0  توسط شقایق و یاس  |  آرشیو نظرات
  • یاسمین پرنده ی سفید

بلاگفا

پرنده ی سفید

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">