پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ!
پس:
این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:)
تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)

بایگانی

حرف هایش:)

دوشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۴، ۰۶:۴۰ ب.ظ

کلی باهام حرف زد و آخر گفت: برو سراغ درسِت...

غافل از این که حواسم جایی حوالی حرفاش جا مونده:)

نظرات  (۷)

  • یاسمین پرنده ی سفید
  • مدیونید اگه فکر کنید بهونه های درس نخوندنه
    مدیونید اگه فکر کنید تیتر رو با یادی از اسم کتاب "چشمهایش" بزرگ علوی انتخاب کردم:)))))))))

    :)
    پاسخ:
    :)
  • میرزا میرزاده
  • به به عالی 
    پاسخ:
    :)
  • نفس نقره ای
  • نظر خودت عالی بود :دی
    پاسخ:
    :دی
  • مجید صدر
  • می خوای تو همیشه درس بخون و همراه باهاش بنویس ؟ :))))))
    پاسخ:
    به قول حامد: خو:)))
  • آقای بنفش
  • خداحفظش کنه :)
    پاسخ:
    :)
    کامنت خودتون :دی
    زنده باشه که بانی خیر شده پس :))
    پاسخ:
    :))))
    :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">