پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

برای بلاگفا اتفاقات خوبی نیفتاد... و من ناچار شدم به کوچ!
پس:
این وبلاگ رو ساختم چون می خواستم از دلم بنویسم و دل کسایی که دوروبرم هستن و دوسشون دارم. می خواستم جایی باشه واسه حرفایی که گاهی گفتنشون تو دنیای واقعی سخته... روزای اول فکر نمی کردم بتونم تو دنیای مجازی دوستای زیادی پیدا کنم... فکر نمی کردم خواننده های زیادی داشته باشم. امروز... خواننده های زیادی ندارم... اما دوستای خوبی پیدا کردم... دوستایی که شاید از بعضی از دوستام تو دنیای واقعی بهم نزدیک ترن:)
تا روزی که نوشتن حالمو خوب میکنه؛ می نویسم:)

بایگانی

مثل وقت هایی که نیست!

پنجشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۴، ۰۸:۴۰ ب.ظ

حس خوب... یعنی غیر از اعضای خانواده که عزیز دل هستن... هیچ مزاحمی تو خونه نباشه:/ منظورم از مزاحم افرادیه که مخل آسایش هستن!

بعضی وقتا آدم چه چیزای ساده ای رو نداره! بعضی وقتا آدم دلش برا چه چیزای ساده ای تنگ میشه!  یاسر قنبرلوی نازنین.. جایی در کتاب ندیده بانی میفرماید:

"نرسیدن؛ رسیدنِ محض است... آبزی؛ آب را نمیبیند ... هر که در ماه زندگی بکند...رنگ مهتاب را نمی بیند"

این عین حقیقته... گاهی وقتا داشته های ما... آرزوی یه نفر دیگه اس... گاهی وقتا چیزی که "حقِ" یه آدمه... آرزوش میشه... این درس رو چند بار دوره کرده ام:)

قدر لحظه لحظه هاتونو بدونید... قدر آدمایی که دوسشون دارید وامروز کنارتونن:)

  • یاسمین پرنده ی سفید

آرزو

لحظه ها

پرنده ی سفید

یاسر قنبرلو

نظرات  (۱)

عزیزکم
زندگی قهوه ای تر از این هاست...
پاسخ:
هعی... چی بگم که ما هم گاهی هم قهوه ای هاشو دیدیم... هم متاسفانه چشیدیم... هم به تنمون مالیده شد:/ بذار هیچی نگم:(

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">